به گزارش پایگاه خبری تجارت گردان به نقل از روابط عمومی بانک قرض الحسنه مهر ایران، درباره کلیات طرح قانون بانکداری بدون ربا که مدتی قبل در مجلس تصویب شد چه نظری دارید؟ برخی از موافقان با استدلال ربازدایی از سیستم بانکی این طرح را پیش بردند. آیا بهتر نبود قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب سال ۱۳۶۲ اصلاح میشد؟ در کشوری که تورمش بیشتر از نرخ سود بانکی است، نمیتوان انتظار داشت نرخ سود بانکی پایین باشد. تورم خود را در نرخ سود بانکی نشان میدهد و تا زمانی که آن را ربا بدانیم، چنین مباحثی مطرح میشود. سخنانی که دوستان مطرح میکنند، بیشتر بحثهای روی کاغذ است و عملیاتی نیست. باید بگویند اگر از این به بعد سودی را به سپردههای بانکی مردم تخصیص ندهیم، پس از آن چه اتفاقی میافتد؟ آیا اقتصاد بهدرستی اداره میشود؟ تا زمانی که این مسئله حل نشود، یعنی نرخ سود بانکی همان ۱۵ تا ۲۰ درصد باشد، اما گفته شود بانکها نباید از تسهیلاتگیرنده سود دریافت کنند، این معادله درست نیست. در همین طرح اخیر نیز این مسئله حل نشده است. نمیتوان ربا را یکطرفه تعریف کرد، بلکه طرف گیرنده و طرف دهنده ربا مطرح است. اگر نظام بانکی را بهعنوان گیرنده ربا و تسهیلاتگیرنده را بهعنوان طرف ربادهنده در نظر بگیریم، به خطا رفتهایم. در نگاه فعلی، نقش سپردهگذاران بانکها و کسانی که در این میان سود دریافت میکنند مغفول مانده است. نکته دیگر این است که میگویند چون بحث واسطهگری بانکها مطرح است، باید PLS یعنی مشارکت در سود را اجرا کنند. هر کسی که موافق این طرح است، برای یک سال مدیرعامل یکی از بانکها شود تا ببینیم میتوانند PLS را اجرا کنند یا خیر. آیا میتوان در این شرایط اقتصادی به مشتری زیان منتقل کرد؟ بحثی را که این دوستان مطرح میکنند، مربوط به کشورهای اروپایی یا امارات متحده عربی است که ثبات اقتصادی دارند. هنگامی که معوقات بانکی وجود ندارد، زیانی هم نیست و بانکها باید خودشان را مدیریت کنند. هنگامی که چنین مقتضیاتی وجود دارد، میتوان گفت PLS را اجرا میکنیم. یعنی زیان وجود ندارد یا حداقل است، اکثر طرحها سودآور و تعداد کمی از آنها زیانآور است. در این حالت بانک با ترکیب اینها میتواند سودی را که باید به سپردهها بپردازد، پوشش دهد. هنگامی که این شرایط وجود ندارد و همه زیان میکنند، حتی کسانی که در بخشهای مولد تسهیلات گرفتهاند با زیان روبرو هستند و نمیتوانند تسهیلات بانک را بازپرداخت کنند، پس بانک هم نمیتواند سود سپرده را پرداخت کند. بنابراین PLS اصلاً اجرایی نمیشود و اگر مسئله را از این منظر میبینند باز هم اشتباه است. برداشتم از سخن شما این است که باید از نخبگان و مدیران ارشد نظام بانکی نیز برای تدوین چنین طرحی دعوت میشد، درست است؟ اصلاح نظام بانکی باید عملیاتیتر انجام شود. لازم است کسانی که بهصورت عملیاتی در این سیستم قرار گرفته بودند، در این رابطه اظهار نظر کنند. طرح باید از بدنه اجرایی بانکها آغاز شود و نمایندگان مجلس آن را اصلاح کنند. نظام بانکی تا کنون پیشنهادی در این رابطه ارائه نکرده، زیرا در این شرایط اقتصادی نمیتوان چنین چیزی را اجرا کرد. بانکها این شرایط را میبینند زیرا در میدان عمل قرار دارند. کسی چنین طرحی را پیشنهاد میدهد که از بانکها شناخت کافی ندارد. اما باید بدانیم که تنها بحث تئوریک آن مطرح نیست. سالها درس حسابداری و مالی خواندهام و رشته تحصیلیام بوده است. با این حال از زمانی که وارد نظام بانکی شدم، بهصورت دیگری مسائل را میبینم. اگر میخواستم صرفاً بر اساس مطالعاتم نظام بانکی را بسنجم، قضاوتم متفاوت بود. ولی هنگامی که در آن فعالیت میکنم، نگرشم متفاوت میشود. اکنون مشکلاتش را میبینم و در کنار این مشکلات است که باید پیشنهاد دهم، نه اینکه بگوییم هر مشکلی که در کشور وجود دارد، عاملش نظام بانکی بوده و اکنون نیز با یک مدل نظری و بر مبنای موازین فقهی، میتوانیم مسائل آن را حل کنیم؛ خیر اینگونه ممکن نیست. تا زمانی که در کشور ما تورم و بحرانهای مختلف وجود دارد، هر طرحی هم که ارائه شود، نظام بانکی را اصلاح نمیکند. این مسئله ربطی به نظام بانکی ندارد، بلکه به اقتصاد ما مربوط است. تعدادی از اقتصاددانها معتقدند اگر اصلاح نظام بانکی مد نظر مجلس نهایی شود، با فروپاشی نظام بانکی مواجه خواهیم شد. آیا شما نیز مسئله را تا این حد خطرناک میبینید؟ به نظرم نظام بانکی دچار فروپاشی یا ورشکستگی نخواهد شد. فرض کنیم در کشور تنها یک بانک وجود داشته باشد، یک درصد پولهای ما نقد و ۹۹ درصد آن اعتباری است. اگر ۹۹ درصد پول در یک بانک باشد، آن بانک هیچ گاه ورشکست نمیشود و تنها بین حسابهای مختلف گردش میکند. حال اگر ۳۰ بانک داشته باشیم، این پولها بین این بانکها گردش میکند. رشد نقدینگی هر سال بین ۲۰ تا ۲۵ درصد است و بودجه ما نیز نفتی است. حتی کسری نقدینگی بانکها هم از طریق رشد نقدینگی و بودجه نفتی جبران میشود. در نتیجه ورشکستگی نظام بانکی بهنظرم موضوعیتی ندارد. با این حال قانونی که اکنون مراحل تصویب خود را طی میکند، باعث میشود بانکها از درون تهیتر شوند و مشکلات بانکها بیش از پیش خود را نشان دهد. اینکه چند قانون را با یکدیگر ادغام میکنند، کار را برای فعالان شبکه بانکی دشوار نمیکند؟ اگر این قوانین در قالب یک قانون تجمیع شود، در صورتی که تمام جوانب آن در نظر گرفته شود، اشکالی ندارد. ولی با این سرعتی که دوستان دارند پیش میروند، مشکلات ما حل نمیشود. در خیلی از موارد نیز این چند قانون کمک میکردند مسیرها باز شود. با مسدود شدن این مسیرها، دست و پای بانکها نیز بسته می شود.