به گزارش تجارت گردان به نقل از تصلا – «بهرهبرداری از اولین خط تولید پنل (نمایشگر) تلویزیون در ایران» خبری است که طی روزهای گذشته از سوی یکی از برندهای داخلی لوازم خانگی در سطح رسانهها منتشر و عنوان شده این خط تولید با سرمایهگذاری بیش از دو میلیون یورو به بهرهبرداری رسیده است. در مورد این رونمایی که در روزهای پایانی دولت و با حضور معاون امور صنایع و مدیرکل صنایع فلزی وزارت صمت برگزار شد، چند سوال اساسی قابل طرح و بررسی است.
اساسا بازار ایران سالانه به چه تعداد تلویزیون نیاز دارد و آیا خط تولید پنل با توجه به نیاز بازار و مقیاس بهینه تولید، از لحاظ اقتصادی به صرفه است؟
آیا مشابه فرایندی که تحت عنوان «اولین خط تولید پنل نمایشگر تلویزیون» انجام میشود، پیش از این در داخل کشور صورت نمیگرفته و اولین است؟
در این خط تولید چه فرایندی صورت میگیرد، آیا در واقع همان فرایند مونتاژ قطعات مختلف پنل است که به صورت جداگانه وارد میشود؟
آیا چنین فرایندی نیاز به سرمایهگذاری دو میلیون یورویی دارد؟
در ادامه تلاش شده در راستای توسعه صنعت لوازم خانگی در مسیر صحیح که منافع صنعت، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در فضای رقابتی بدون شعارزدگی و تبلیغات رسانهای را به دنبال داشته باشد، به این سوالات و ابهامات پاسخ داده شود.
در خط تولید پنل افتتاح شده چه فرایندی انجام میشود؟
براساس گفته کارشناسان آنچه تحت عنوان «اولین خط تولید پنل نمایشگر تلویزیون» از آن یاد شده در واقع یک خط ساده مونتاژ است که در این فرایند به جای واردات پنل آماده، قطعات مختلف پنل وارد و مونتاژ میشود.
این خط تولید و مونتاژ پنل تلویزیون شامل یک کلینروم (در صنایع بسیاری از جمله در مراحل ساخت نمایشگر تلویزیون برای کنترل کیفیت نیاز به محیطی به دور از آلایندهها دارند. از این رو باید فضاهایی را در خطوط تولید تعبیه کنند که اصطلاحا به این فضاها اتاق تمیز یا کلینروم میگویند) و چند جت فن است که با ایجاد فشار مثبت، گرد و غبار را از کلینروم خارج میکند. در ادامه این فرایند، اجزای پنل، کابینت، لامپ تصویر و…که اصطلاحا به صورت اسمبل نشده وارد شده است، بر اساس پروتکلهای مشخص روی هم سوار و مونتاژ میشود.
بررسیها نشان میدهد مشابه این فرایند تولید پنل تلویزیون از حدود دو سال پیش از سوی دیگر برندهای داخلی لوازم خانگی که سابقه بیشتری در تولید تلویزیون دارند، با ساخت کلینرومهایی در مساحت بزرگتر و البته بدون ایجاد موج خبری و رسانهای در حال انجام است؛ همچنین این فرایند مشابه مراحلی است که از سوی تعمیرکاران لوازم خانگی در مورد پنلهایی که به دلایل مختلف دچار ایراد میشود، صورت میگیرد.
بنابراین فرایندی که تحت عنوان «اولین خط تولید پنل نمایشگر تلویزیون» از آن یاد شده، اولین بار نیست و از مدتی پیش در داخل کشور در حال انجام است.
از طرفی و براساس بررسیها، هزینه و سرمایهگذاری مورد نیاز برای احداث این کلینروم و خط مونتاژ، بسیار کمتر از دو میلیون یورو است و این فرایند با هزینه بسیار کمتری صورت میگیرد.
چرا ساخت پنل تلویزیون به صرفه نیست؟
اما چرا اساسا تولید پنل و نمایشگر تلویزیون در ایران به صرفه نیست؟ کل نیاز بازار ایران به تلویزیون حدود دو میلیون و ۲۰۰ دستگاه در ابعاد و اینچهای مختلف در سال است و بررسیها نشان میدهد حداقل میزان تولید پنل برای اینکه صرفه اقتصادی داشته باشد، بین ۱۰تا ۳۰میلیون عدد است.
از همین رو به نظر میرسد با توجه به میزان نیاز بازار ایران و با توجه به مونتاژ و ساخت پنل تلویزیون در مقیاس بالا به منظور توجیه اقتصادی، تولید پنل در ایران منطقی نباشد و ضرورتی برای ورود و داخلیسازی در این عرصه نیست.
براساس بررسیهای صورت گرفته در کل دنیا، حدود ۳۵۰ شرکت تولیدکننده تلویزیون فعالیت دارند، اما به دلیل صرفه اقتصادی تنها در شش شرکت پنل تولید میشود. از این شش شرکت، پنج شرکت در چین و یک شرکت هم در تایوان فعالیت دارد. بنابراین نه تنها در ایران بلکه در کشورهای کره، ژاپن، آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس هم پنل تولید نمیشود.
تولید یا مونتاژ پنل؟
یکی از پیچیدهترین فرایندهای تولید لوازم خانگی، تولید تلویزیون است، به این دلیل که تغییرات تکنولوژیک این بخش، نسبت به سایر بخشهای تولید لوازم خانگی بسیار سریعتر اتفاق میافتد.
در فرایند تولید تلویزیون هیچ کارخانهای در دنیا همه قطعات ساخت را به تنهایی تولید نمیکند. از جمله تولید پنل تلویزیون است که نمیتوان انتظار داشت شرکت تولیدکننده تلویزیون به تنهایی آن را تهیه کند.
این قطعات برای همه تولید وسایل الکترونیک از جمله تلویزیون، لپتاپ، موبایل و…از کارخانههای تخصصی تولید این قطعات خریداری میشود. کابینت تلویزیونها هم دائما از لحاظ ضخامت، ساختار و جنس تغییر میکند.
ساخت این کابینتها و قالبها نیز هزینه سنگینی دارد و از همین رو باید تولیدکننده ۳۰-۱۰میلیون عدد از هر قالب بفروشد که صرفه اقتصادی و سوددهی داشته باشد.
در این زمینه نیز شرکتهایی در چین هستند که ساخت کابینت انجام میدهند و دائما مدلهای جدید به بازار عرضه میکنند و هر شرکتی بخواهد در این زمینه ورود کند، ناچار باید با این غول ها رقابت کند.
همچنین بعد از این مرحله هماهنگ کردن کابینت تلویزیون، قالبها، اوپنسلها و سایر قطعات مختلف و .. .نیز با چالشهای متعددی همراه و ممکن است نیاز به انواع و سایزهای مختلفی از هر بخش باشد.
بعد از واردات این قطعات، نرمافزار مربوطه اصطلاحا باید بر روی قطعات سوار شود که در حال حاضر نرمافزارهایی که در ایران برای تلویزیونهای هوشمند استفاده میشود، به دلیل مشکل تحریم، اغب اندروید است.
در نهایت پلتفرمی که وارد ایران میشود، اگر در بهترین حالت ایراد خاصی نداشته باشد و به عبارتی بازارپسند باشد، نهایتا دو الی سه سال در بازار باقی میماند و بعد از مدتی به دلیل سرعت تغییرات تکنولوژیک به ویژه در حوزه نمایشگرها، به کلی از بازار حذف می شود.
از طرفی از آنجایی که تلویزیون در سایزهای مختلف مورد نیاز بازار است، اگر برندی تنها بخواهد حتی در چند سایز محدود تلویزیون تولید کند، نیاز به قالبهای بیشتری دارد و به منظور صرفه اقتصادی بخشهای مختلفی که مرور شد، لازم است حداقل از هر سایز، ۱۰ میلیون تولید صورت بگیرد.
با این توضیح و با توجه به ضرورت تولید حداقل ۱۰ میلیون عدد از یک سایز به منظور صرفه اقتصادی و نیاز بازار ایران در سال به حداکثر حدود ۲٫۲ میلون دستگاه تلویزیون در کلیه سایزها و از همه برندها، آیا تولید پنل تلویزیون به صرفه است ؟
صادرات مازاد تولید نیز از آنجایی که کشور ما صاحب تکنولوژی نیست و در سختترین شرایط تحریم حتی در مقایسه با همسایههای خود قرار دارد و شرکتهای ذکر شده چینی با قیمت پایینتری تولید و صادر میکند، با اما واگرهای زیادی همراه است.
بنابراین تولید قالب تلویزیون، تولید اوپن سل، تولید ورقهای تی، اف، تی و .. که از الزامات ساخت تلویزیون است، هیچ کدام توجیه اقتصادی ندارد و اگر اصرار بر تولید پنل باشد، تمامی این قطعات باید جداگانه وارد شود و مونتاژ صورت بگیرد.
حال این سوال مطرح است که مونتاژ پنل تلویزیون با توجه به واردات قطعاتی که مرور شد، چه میزان ارزش افزوده برای اقتصاد کشور دارد که سرمایهگذاری دو میلیون یورویی بابت آن صورت بگیرد؟
همچنین اگر انجام چنین کاری به صرفه، منطقی و اقتصادی بود، چرا پیش از این از سوی برترین و بزرگ برندهای لوازم خانگی دنیا همچون الجی و سامسونگ صورت نگرفته و آنها همچنان واردکننده پنل از همین شرکتها هستند و یا برندهای داخلی که سابقه بیشتری در تولید تلویزیون دارند، برای اینکه مشمول قاعده «دو الف » گمرک نشوند، چرا در این مسیر پیش نرفتند؟
داخلیسازی برای ایجاد انحصار؟
اما آیا مونتاژ پنل تلویزیون در داخل کشور تحت عنوان ساخت پنل تلویزیون، مطابق با آنچه مرور شد، میتواند باعث ایجاد محدودیت در واردات پنل برای سایر تولیدکنندههای داخلی تلویزیون و ایجاد اجبار برای خرید از شرکت تولیدکننده به بهانه خودکفایی شود؟ در پاسخ به این سوال نیز باید گفت حتی در صورتی که چنین هدفی وجود داشته باشد، با توجه به ظرفیت تولیدی۸۰۰/۷۰۰ هزار قطعه عنوان شده از سوی این خط تولیدی ( اگر صرفا ظرفیت اسمی نباشد) و در مقابل نیاز سالانه بازار ایران به ۲/۲ میلیون دستگاه تلویزیون، خط تولید مورد بهرهبرداری قرار گرفته، نمیتواند جوابگوی نیاز بازار ایران باشد و همچنان واردات پنل نیاز است.
همچنین در صورت وجود ممنوعیت واردات پنل آماده، انجام فرایندی مشابه آنچه در این خط تولید برای مونتاژ پنل صورت میگیرد، از سوی سایر برندهای داخلی با هزینه کمتر امکانپذیر است و نتیجه این فرایند، یک رقابت فاقد ارزش افزودهای برای صنعت کشور و صرفاً هزینه سنگین خواهد بود.
تعمیق ساخت داخل در مسیر صحیح
صنعت لوازم خانگی به ویژه یکی دو سال اخیر و با ممنوعیت ورود برندهای خارجی لوازم خانگی بیش از همه صنایع به سمت داخلیسازی حرکت کرد و به واسطه تعمیق عمق ساخت داخل، صرفهجویی ارزی بیش از ۲۲۰ میلیون دلاری در این صنعت محقق شد.
در حال حاضر و براساس آمارها، در تولیدات یخچال فریزر حدود۷۰-۶۵ درصد داخلیسازی و بومیسازی محقق شده و نهایتا ۳۰درصد قطعات وارداتی است. در تولید ماشین لباسشویی حدود ۳۰ درصد نیاز وارداتی داریم، در صنایع گازسوز بالای ۹۰درصد بومیسازی صورت گرفته است و در تولید مایکرویو حدود ۷۰ درصد بومیسازی انجام شده است.
اما بومیسازی در هر قلم کالا یا قطعهای الزاما برد محسوب نمیشود و مزیتهای داخلیسازی و مقیاس اقتصادی تولید باید مورد توجه قرار گیرد.
از همین رو ضروری است روند تعمیق ساخت داخل در صنعت لوازم خانگی بدون هرگونه شعارزدگی و کار تبلیغاتی و براساس سرعت تغییرات تکنولوژیک، سمت و سوی شرکتهای بزرگ و صاحبان تکنولوژی، ظرفیتها و مقیاس اقتصادی تولید و میزان نیاز بازار طی شود.