فریبرز ناطقی الهی
“آنچه به ضرس قاطع امروزه در کلیه مکتوبات علمی درباره سوانح، بحران های طبیعی یا انسان ساز و واگیردار مشخص و مستند است حاکی از عدم ایجاد نهادهای تصمیم گیرنده موازی یا خود جوش می باشد.”
بعد از ورود ویروس ناخواسته کرونا به کشور، و متاسفانه شیوع سریع آن در کل پهنه ایران، بنظر می رسید که مسیولین کشور عملا بدون تعارف کمی در تگنا قرار گرفتند، البته تا حدودی این امر طبیعی است. یک فرمول ساده و کلی در تعریف ریسک، ابعاد مسیله را کمی روشنتر می کند و ان فرمول این است: ریسک =خطر xاسیب پذیری/ظرفیت مدیریتی
حال ببینم این فرمول چه میگوید، در مواجهه با کرونا، ” خطر ” تا حدودی شناخته شده بود، چون تقریبا یکسال بود که موضوع در جوامع پزشکی دنیا مطرح شده بود، البته از زمان تبدیل شدن آن به بحران در چین، ما حدود یک ماه یا سه هفته زمان طلایی داشتیم که بنظرم کمی دیر به آن پرداختیم و ابعاد گوناگون ” خطر ” را آنطور که می بایستی بشناسیم نشناختیم !
” آسیب پذیری “، عملا چون برنامه ای از قبل نداشتیم کاملا برایمان ناشناخته بود، برای مثال حرم های متبرکه، اجتماعات مثل سمینارها و جلسات سخنرانی، ارتباطات قوی انسانی با چینی ها و … بخصوص همزمانی ان با ٢٢ بهمن و انتخابات مجلس. لذا در این زمینه حقیقتا بدون شناخت از ” آسیب پذیری ” احتمالی، وارد بحران کرونا آنهم بصورت ناگهانی در عرض دو روز، حداقل در سطح جامعه شدیم. و اما ” ظرفیت مدیریتی ” ؟
برای این چنین بیماری واگیر دار که عملا با توجه به تحریم ها و مهمتر از آن، نبود برنامه آمادگی و رویارویی از قبل و عدم توجه و استفاده بهینه از فرصت طلایی یک ماهه از زمان شروع حرکت ویروس از چین تا ورود جدی آن به ایران، بسیار توان ضعیفی داشتیم. بی معنی نخواهد بود اگر بگوییم با توجه به فرمول یاد شده در برابر این سیل عظیم واگیر کرونا می بایستی دچار ضعف های کلیدی باشیم که هستیم ! حال با این تعاریف، بر گردیم به فرمول، شناخت کم ” خطر ” باعث بالا بودن خود ” خطر ” بصورت غیر مسقیم می شود.
“آسیب پذیری ” در مقابل این ویروس مجهول بود که در عمل بدلیل عدم شناخت آن، آن را باید بسیار بالا فرض کرد، و ” توان مدیریتی ” غافلگیرانه بود، پس ضعیف باید فرض نمود. در یک کلام در همان روزهای اول باید می دانستیم که ریسک کرونا در پهنه عزیز ایران بسیار بالا خواهد بود که همین طور هم شد. کارهای زیادی می شد کرد که متاسفانه نشد، حرف هایی باید از اهل فن می بایستی آموخته و بکار گرفته می شد که نشد!
اینجا صد البته بدنبال مقصر نمی گردیم ولی حداقل برای ادامه کار بایستی کارهایی را نکنیم که امیدوارم نکنیم!
تا ریسک کشور در مقابل این بیماری هر روز کمتر شود تا حد مدیریت کامل قرار بگیرد. باز بر میگردیم به فرمول بالا، دو پارامتر خطر و آسیب پذیری از دست ما در حال حاضر خارج شده است ولی با ارتقا توان مدیریتی می توان مخرج کسر را بالا برد و ریسک را پایین آورد. یکی از مهمترین عوامل شناخته شده در این فرایند عدم ایجاد ظرفیت های موازی و عدم خرج منابع موجود در یک بحران توسط نهاد های گوناگون است. این روزها در خبرها می بینم که کمیته های مختلفی در سطح کشور وارد عمل شده اند، در اجرا هم گروهای زیادتری مثل ارتش، سپاه، نیروی های انتظامی، هلال احمر، کمیته امداد، پدافند و … اگر فرماندهی بحران متعدد شود و با توجه به ساختار کشور مشکلات پیچیده تر و منابع و توان و انرژی این نیرو ها تحلیل و در جای خود عملکردی ضعیفتر خواهند داشت و تداخل امور خود بک بحران خواهد شد بزودی! این امری اثبات شده در مکتوبات علمی سوانح است.
امیدوارم فرماندهی بحران فقط بصورت یک کمیته واحد و تخصیص وظایف و منابع از طریق همان فرماندهی واحد آن هم در امور “ستادی و لجستیک فقط” توسط دیگر ارگان ها صورت پذیرد، هنوز با بحران فاصله داریم ولی عدم توجه به علم مدیریت بحران ها یک بحران واقعی را در بر خواهد داشت.
* استاد نمونه کشور در مهندسی سازه، زلزله و مدیریت بحران
https://tejaratgardan.ir/?p=41805