هادی آفریده کارگردان و مستندساز در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در توضیح ماهیت سینمای مستند به صورت عام و تحقق کارایی آن به طور خاص در سینمای ایران، بیان کرد: تجربه نشان داده است که همواره و با سیاستهای عریض و طویلی که دولتها در ایران داشتند کمتر توجهی به سینمای مستند میشود؛ بر این اساس همواره شاهد بوده ایم اگر هم در برنامه وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی به سینما توجه شده به سینما در حالت کلی بوده و نه سینمای مستند.
متأسفانه دولتها در ایران همیشه سینمای مستند را به حاشیه راندهاند که این موضوع دلایل گوناگونی دارد؛ و این در حالی است که در کشورهای مترقی از سینمای مستند نه صرف موضوعی برای تفریح و پر کردن خلأ مردم بلکه بهعنوان ابزاری قدرتمند برای پویایی، آموزش و پیشبرد اهداف بلندمدت یک جامعه استفاده میکنند.
وی افزود: این گفتار یک شعار نیست چنانچه اگر به اروپای بعد از جنگ جهانی دوم که به تلی از خاک تبدیل شده بود، نگاه کنیم، میبینیم که مستندها چگونه در این دوران کنشگری و نقشآفرینی داشتند.
در کشور خودمان هم میتوانیم این رد اثرگذار سینمای مستند را پیدا کنیم؛ چنانچه در دوران جنگ هشتساله، مستندهایی که به جنگ یا به پشت جبهه جنگ نگاه داشتند جامعه ایرانی را سرپا نگه داشتند: گروههایی چون گروه شهید آوینی، چهل شاهد و …
آفریده ادامه داد: در دوران انقلاب هم اینگونه بود و میبینید که مهمترین مستندهای ما در دوران انقلاب و در سیستمی ساخته شد که علیه آن، انقلابی در حال شکلگیری بود و مستندها با بودجه همین سیستم ساخته و به تصویر کشیده شد.
در بررسی سیاستهای کلان و در حدود ۱۸ سالی که خود مشغول فعالیت در این عرصه هستم، ندیدهام که به سینمای مستند بهعنوان ابزاری کاربردی برای فرهنگسازی و ارتقای فرهنگ عمومی جامعه نگاه شود.
این عضو خانه سینما تصریح کرد: تا زمانی که به این نیاز از سوی سطوح بالای مملکت چه در مجلس، در شوراهای عالی فرهنگی و … بهعنوان یک نیاز فرهنگی (و نه صرف ابزار سیاسی) برای ارتقای سطح فرهنگ جامعه نگاه نشود، سینمای مستند نمیتواند کارکرد واقعی در جامعه داشته باشد.
بیان محافظهکارانه، کارکرد فرهنگی سینمای مستند را نقض میکند
آفریده در پاسخ به این پرسش که سینمای مستند چگونه میتواند در جامعه اثرگذار باشد و موجب اعتلای فرهنگی شود، بیان کرد: زمانی که در دهه سی و چهل میخواهند مردم را با مسائل بهداشتی و آموزشی آشنا کنند (نظافت حمامهای عمومی برای جلوگیری از بیماریهای قارچی و مسری، موضوع آب آشامیدنی و سلامت آن، موضوع مامایی و زایمان زنان و…) از فیلم مستند بهره میگیرند و این فیلمهای مستند آموزشی را قبل از نمایش فیلمهای سینمایی یا در تلویزیون به شکلی گسترده پخش میکردند. ما در دورهای این نگاه را داشتیم که برخی مفاهیم را از طریق سینمای مستند به مردم آموزش و نشان بدهیم.
اما از جایی متولیان فرهنگی فکر کردند که سینمای مستند ابزاری است برای بیان سیاست و پسازآن سینمای مستند ابزاری شد که بیشتر به آن رویکرد سیاسی دادند؛ این مرگ سینمای مستند بود چراکه این رفتار استقلال سینمای مستند را از آن گرفت.
وی افزود: سینمای مستند سینمایی مردمی است که از دل مردم بیرون میآید؛ سینمای مستند اپیدمیهای روزمرهای که دیده نمیشود یا برای مردم به دلیل تکرارشان عادی میشود را بازآفرینی کرده و به جامعه نشان میدهد.
مثال جامعه در اینجا همچون آینهای است که غبارگرفته و مستند این غبار را پاک میکند تا مردم بتوانند خودشان را با تمام زشتیها و زیباییهایشان بهتر ببینند. اگر قرار باشد این سینما بیانی سانتی مانتالیسم پیدا کند که به سمت پروپاگاندا برود، رسالت و کارکرد خودش را از دست میدهد.
این مستندساز ادامه داد: اگر سینمای مستند قرار است سینمایی باشد که مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… را در لفافه نشان دهد، قطعا کارکرد ندارد مگر آنکه حقایق را همانگونه که هست با یک بیان هنرمندانه نشان دهد؛ درست است که این شیوه به مذاق بسیاری خوش نمیآید اما همین شیوه است که باعث میشود که به شما بهعنوان یک شهروند، مدیر، سیاستمدار، پزشک، هنرمند بربخورد که کاری را بد انجام میدهید و خروجی آن اصلاح عملکرد خودتان باشد. در این صورت است که این موضوع جنبه اصلاحی پیدا خواهد کرد.
ما باید به نفع فرهنگ مردم جلوی این موضوع بایستیم و اجازه ندهیم که سینمای مستند بیانی محافظهکارانه بیابد. اگر این بیان را بیابد کارکرد فرهنگی خودش را از دست خواهد داد؛ کارکردی که اگر شکلی عریانی داشته باشد حتماً میتواند اثرگذار باشد. به عبارت دیگر این عریان بودن بیان در سینمای مستند مسئلهای مهم است چراکه اگر با سیاستهای اصلاحی و پوششی دولتها همگون شود، سینمای مستند کارکرد خودش را از دست خواهد داد.
فیلمساز باید نگاه خاکستری داشته باشد
این کارگردان در پاسخ به این پرسش که چرا عمده اقبال مستندسازان و مستندسازی در ایران بهسوی مستندهای اجتماعی سوق دارد درحالیکه کمتر مستندهای سیاسی، اقتصادی و یا حتی فرهنگی ساخته شده است، یادآور شد: به دلیل ترس است؛ ما (مستندسازان) اگر بخواهیم مستند سیاسی بیطرف بسازیم مورد شماتت قرار میگیریم.
وی افزود: معمولاً از ما خواسته میشود که جهتدار و با دیدگاهی خاص مستند سیاسی، اقتصادی بسازیم و مشکل از عدم استقلال در نگاه است که از فیلمساز گرفته میشود؛ درنتیجه فیلمساز ترس ورود به این حوزه را دارد. مثلاً اگر بخواهیم در مورد واکسیناسیون فیلمی بسازیم دولت فعلی ناراحت میشود و احتمالاً انتظار دارد که همه کاستیها به دولت قبل از خودش نسبت داده شود. درنتیجه نمیتوان نگاه بیطرف داشت.
آفریده ادامه داد: در طول تاریخ آدمها و وقایع سیاسی همه دو وجه (سفید و سیاه) دارند و این در حالی است که فیلمساز باید نگاه خاکستری داشته باشد. اگر بخواهید بهصورت خاکستری به یک شخص، دوره یا واقعهای سیاسی بپردازید همیشه به دولت موجود برمیخورد و نمیشود فیلم سیاسی مستقل ساخت.
امروز سازمانهای متعددی در کشور ما هستند که به اسم مستندسازی، مستندهای سیاسی میسازند و بودجه آنان هم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیشتر است اما این مستندها بیشتر مستندهای تبلیغاتی برای یک تفکر هستند و نه ثبت تاریخی یا چاره جویی برای سیاست و یا اقتصاد ایران؛ بر این اساس این بودجههای عظیم هدر میروند چراکه این دست فیلمها عمدتاً با اقبال عمومی روبرو نمیشوند و معمولاً پس از مدت کوتاهی از تولید به آرشیو سپرده میشوند و کارکرد خود که ارتباط مداوم با جامعه است را نخواهند داشت.
اجازه دهند سینما حقیقت، مانند اسمش به حقیقت بپردازد
این مستندساز در انتها و در توضیح این سوال که جشنواره سینما حقیقت از آغاز تا به امروز را چگونه توصیف میکند، گفت: شرایط خوبی برای امروز جشنواره سینمای حقیقت میبینم. حتی در دوره گذشته که به دلیل همهگیری بیماری کرونا جشنواره بهصورت آنلاین برگزار شد، توانست با همه محدودیتهایش موفق عمل کند که این موضوع برای یک جشنواره در حد و اندازه سینما حقیقت که واقعاً جشنواره خوبی هست، موفقیت بزرگی بود.
وی ادامه داد: قطعاً سینما حقیقت دوران فراز و فرودهای بسیاری داشته است اما در شرایط امروز سینما حقیقت را در دوره زوال نمیبینم. سینما حقیقت جشنوارهایست که در طول بیش از یک دهه گذشته، به ثباتی رسیده است که امیدوارم توسط مدیران حفظ شود و حفظ این ثبات میتواند کمک کند که این جشنواره ماهیت خودش را نگه دارد.
آفریده تاکید کرد: سینما حقیقت جزو معدود رویدادهای فرهنگی کشور است که سعی دارد تمام جنبههای سینمای مستند و فرهنگ و هنر را در بربگیرد. به همین دلیل باید از سوی مدیران و سینماگران از آن مراقبت شود و اجازه داده شود که سکوی درخشانی باشد که نگاه منصفانه به جامعه دارد.
توصیهام به مدیران جدید فرهنگ و ارشاد و سینما این است که اجازه دهند سینما حقیقت، مانند اسمش به حقیقت بپردازد و خودش را درگیر جناحبندی و بازیهای سیاسی نکند که این موضوع میتواند تا حدودی دوام سینمای مستند را در ایران تضمین کند.
وی افزود: سینما حقیقت تنها کورسوی امید ما و تنها جایی است که ارتباط بیواسطهای با مردم داریم و این ارتباط باید گسترده و حفظ شود.
آثاری که آفریده، آفریده است
هادی آفریده فعالیت هنری خود را با گروه های تئاتری ایران از سال ۱۳۷۷ و فعالیت سینمایی را از سال ۱۳۸۰ آغاز کرد و با امتیاز عالی از انجمن سینمای جوانان ایران فارغ التحصیل شد.
وی در سال ۱۳۸۵ درنخستین کارگاه های تخصصی مستند سازی ایران از طرف انجمن مستندسازان سینمای ایران و مرکزگسترش سینمای مستند و تجربی به عنوان مستندساز برگزیده انتخاب شد.
آفریده در بیش از ۱۲۰ جشنواره داخلی وبین المللی حضور داشته است و جوایز مختلفی برای ساخت ۳ فیلم کوتاه داستانی: نارنجی، سوت، پدر و ۱۴ فیلم مستند: فرزندان باغچه بان، زیر درختان کاج، مراسم صبحگاهی، نقل گردآفرید، خاطره نی آوران، کودکی رنگ پریده، درخت فراموش شده، نوزود، کهنه سوار، مقام نوروز، صورت خوانی، چنارستان، آفر و نوروز به وقت تهران به دست آورده است.
وی از اعضای فعال جامعه اصناف سینمای ایران، خانه سینما و عضو انجمن صنفی مستند سازان سینمای ایران و انجمن صنفی فیلم کوتاه نیز است.