در عصر فرا واقعیت،عصری که روایت ها در ورای واقعیت،بازنمایی و واسطه شده بوسیله رسانه ها هستند.حالا و با گذر رسانه ها به عصر اینترنت و سپس عصر شبکه های اجتماعی تیغ بران بداعت پیش بینی بودریار بیش از سال های پایانی قرن بیستم می درخشد.ما به عصر پسا حقیقت گذر کرده ایم.عصر بازنمایی رویدادها در انعکاس بی پایان هزار توی آیینه ی رسانه ها.عصری که روایت موثق بیشتر شبیه به افسانه ای از دوران باستان است و کثرت روایت ها آیینه ی حقیقت را کدر و معوج ساخته است.اما آیا راهی برای قرابت به حقیقت در عصر فرا واقعیت باقی مانده یا حقیقت بدل به افسانه ای تاریخی شده است؟
بودریار در یکی از آثار متاخر خود”هوش شر یا معاهده ی شفافیت”با همان ذکاوت پیش گویانه شکل خود به نظر راه مفری را برای وفادار ماندن به آرمان فرا چنگ حقیقت پیش روی ما گذاشته است.:بیش از حد بیش از حد است .این عبارت ساده از بودیار می تواند فانوس راه رسانه ها در شب گم گشتگی حقیقت و معنا باشد.تلاش بیش از حد برای متمایز بودن بیش از حد است و به بی تفاوتی می انجامد.شفافیت بیش از حد مولد ابهام است.اطلاعات بیش از حد به انفجار اطلاعات و آنتروپی اطلاعاتی می انجامد،زیاده روی در ارتباطات به ارتباط ناپذیری می انجامد،کباده ی
دانش و معرفت کشیدن به عدم قطعیت می انجامد و انباشتن سخن از فکت ها (fact) به پس کشیدن واقعیت از روایت می انجامد.اصحاب رسانه دهه هاست به قول هگل در شب جهان گام بر می دارند،حقیقت از واقعیت رخ پنهان نموده و چاره ای جز کورمال کورمال گام برداشتن برای ما باقی نمانده است.
گام برداشتن و دانستن آن که بیش از حد،بیش از حد است.
گفتم ای پیر،این چشمه ی زندگانی کجاست؟
گفت:در ظلمات اگر آن می طلبی خضر وارپای افزار در پای کن و راه توکل پیش گیر تا به ظلمات برسی.
گفتم راه از کدام جانب است؟
گفت:از هر طرف که روی،اگر راه روی راه بری.
گفتم نشان ظلمت چیست؟
گفت:سیاهی و تو خود در ظلماتی.
مدعی چشمه زندگانی در تاریکی بسیار سرگردانی بکشد اگر اهل آن چشمه بود به عاقبت بعد از تاریکی، روشنایی ببیند.
– شهاب الدین سهروردی، رساله ی عقل سرخ