طاهره خاتون میرزایی ۲۳ سال با بازیگر فقید داریوش اسدزاده زندگی کرد و سوم شهریورماه سال ۱۳۹۸ پایان این پیوند بود. چرا که اسدزاده بعد از تحمل بیماری دارفانی را وداع گفت. هنوز یکسال از درگذشت این بازیگر پیشکسوت نگذشته که همسرش در گفت‌وگویی با خبرنگار خبرگزاری تسنیم از اوضاع نامناسبی می‌گوید که برایش حادث شده و خانه “داریوش اسدزاده” را پلمب کرده‌اند و او در حال حاضر جایی برای زیستن ندارد.

میرزایی در این تماس تلفنی با بغض و ناراحتی به کم‌توجهی و بی‌توجهی نهادهای فرهنگی و هنری مثل خانه سینما اشاره کرد، وقتی به نهادهایی مراجعه کرده نتوانسته مسئولین مربوطه را ببیند. هیچ‌کسی از آنها سراغ نگرفته، انگار نه انگار که روزی “داریوش اسدزاده”، در سریال‌های پربیننده تلویزیون مثل “خانه سبز” و فیلم‌های سینمایی استراتژیکی همچون “یتیمخانه ایران” و “قلاده‌های طلا” ایفای نقش کرده و به قولِ بسیاری از بزرگان هنر، اسدزاده خودش بخش عمده‌ای از تاریخ فرهنگ و هنر این مملکت است.

همسر این بازیگر پیشکسوت در این گفت‌وگو به این نکته اشاره کرده که وقتی با “اسدزاده” ازدواج کرده بعد از مدتی اجاره‌نشینی در همین خانه، آقای بازیگر به او گفته، این خانه را خریده است. حتی ۵۰ درصد از پول خرید این خانه را خودش داده و اسدزاده هم به او گفته سه دانگ این خانه متعلق به توست.

او گفت: اسدزاده به من اشاره کرد که بعد از مرگم همه منزل متعلق به توست که در کنار دریافت حقوق من بتوانی زندگی کنی. اما متأسفانه به محض اینکه فوت کردند فردی که مدعی است صاحب خانه است و البته به گفته همسرم آنجا را خریده بود، آمد و مدعی شد این خانه برای اوست و امروز هم خانه را پلمب و بنده را از خانه بیرون کردند.

طاهره خاتون میرزایی در ادامه گفت: خانه ما حوالی هنگامه شرقی است و من الان در آژانس حمل و نقلی نشسته‌ام و نمی‌دانم باید چه کار کنم. هیچ مسئولی سراغ ما را نمی‌گیرد که بعد از ۲۳ سال زندگی با هنرمند والامقام و دارای درجه یک فرهنگ و هنر، حالا باید به این وضع دچار شوم.

از او سؤال کردیم به کسی از مسئولین ذیربط هم خبر داده‌اید چنین اتفاقی برایتان افتاده است؟ و او این چنین پاسخ داد: “به هرکسی هم از مسئولین ذیربط تماس می‌گیرم یا تلفنم را برنمی‌دارد و یا می‌گوید جلسه‌ام! واقعاً برای لحظاتی هم وقت ندارند شنونده این مشکل اورژانسی من باشند! می‌خواستم به اینها بگویم آمده‌اند و مرا از خانه بیرون کرده‌اند، حالا چکار کنم؟”