مهدی مقاری؛ پروردگار متعال در نکوداشت منزلت و جایگاه شهید و شهادت، بارها در قرآن، طرح موضوع کرده و در آیاتی متعدد، این شأن و شوکت را یادآوری کرده است که این مسئله، وظیفه همگان را در قبال این موضوع بسیار حاد و پیچیده، به تصویر کشیده و در دیگر منابع دینی و فقهی نیز به این مبحث مهم، توجهات بسیاری شده است.
شهادت در واقع مرگ طبیعی نیست، اما مرگ در کمال میل و قدم در راه اراده خداوند است که حضرت حق در قرآن مجید شهیدان را زنده معرفی کرده و آن را روزی خور بر خوان نعمت خود میداند و از این روست که شهیدان دارای جایگاهی بلند مرتبه و دست نیافتنی هستند.
جانبازی در راه ایفای وظیفه انسانی و اجتماعی و عمل به فرامین الهی، به حدی مرتبه انسان را بالا میبرد که همگان برای رسیدن به آن، در پی فرصت هستند و به آن غبطه میخورند؛ در این چنین موقعیت و شرایطی است که برخی به جای آنکه تلاش کنند تا به این عرصه وارد شوند و چنین شوند، تهمت وارد میسازند و جریحهای به وسعت نادانی و مقاومت خود بواسطه عدم اطلاع از بطن موضوع را بر پیکره اجتماعی جایگاه رفیع شهادت وارد میسازند، هر چند تلاش ناصواب و شیطان صفت آنها بیهوده و عبث است.
درک مقام شهید و شهادت و توجه به اهمیت این موضوع از طریق رسانههای مختلف و بهره از فضای رسانههای جمعی در ابعاد و اشکال متفاوت آن میتواند جوامع امروزی را در برابر ناملایمات و طوفانهای سهمگینی که بشریت را تهدید میکند، بیمه کرده، بارقههای امید را در دل انسانهای حقجو نمایش داده و راهی آسمانی برای همگان ترسیم کند، حاضران در آن را به بهشت برین رهنمون سازد، افراد بی کفایتی که پایههای میز صدرات آنان بر خون همین شهیدان بنا شده را به عقوبتی سخت و جانکاه هدایت کرده، چراغی پرفروغتر از پیشینیان برای نجات مردم از دامهای شیطانی روشن کند.
در کمال تعجب و تأسف، افرادی مدعی اند که در کنار شهیدان، عدهای به جایگاههایی رسیده و کیسههایی دوخته و اندوخته اند، آیا عقل سلیم میپسندد و میپذیرد که پدری، همسری، برادری، خواهری و در یک کلام، انسانی که میتواند آزادانه زندگی کند و از همه مواهب طبیعی و دست ساز جامعه بهرهمند شوند در دل خاک رود و فقط سنگ قبری در قالب نشان، از خود به یادگار نهد تا اطرافیانش از جمله پدر، مادر، همسر، فرزند، خواهر، برادر و… بدان دلخوش کنند و چهرهاش را از طریق آن سنگ سرد به نظاره بنشینند و با آن سنگ و خاطرات، جشن تولد و تحویل سال و… بگیرند؟
انسانی که از آزادی و حق طبیعی زندگی خود به نفع مردم جامعه اش میگذرد، زمینی است یا زمین را بخشی از زندگی خود برای رسیدن به عرش میپندارد و رستگاری مردم و جامعه برای او از هر موضوعی فراتر است؟ قطعاً پاسخ به این سوال توسط هر انسان آزاداندیش و حقپویی یکسان است. البته به شرطی که پاسخ دهنده، منصف بوده و اعتدال را در نگاه خود لحاظ کند که پاسخی روشن فکرانه و برگرفته از ادب و انسانیت به این پرسش بزرگ، داده خواهد شد.
انسانها در فطرت و ذات خود تلاش دارند برای جامعه مفید بوده و برای سعادت و رستگاری مردم و جامعه، از هیچ تلاشی دریغ نورزند مگر اینکه به حدی از تهی شدن رسیده باشند که ارزشها از نگاه آنان جابجا شده و تغییر ماهیت داده باشد.
بی شک منتسبین به شهدا حاضرند همه دارایی مادی و مقامهای دینوی خود را بدهند، اما فقط برای ثانیهای شهیدشان را دوباره در فضایی حقیقی نه در خواب و رویا ببینند و سر بر شانه اش گذاشته و از جفای زمانه و برخی مردم بگویند که به واقع اگر مجاهدت و ایثار شهیدان نبود معلوم نبود من نگارنده و شما عزیز خواننده این جریده، در کدام بخش از جغرافیای این کره خاکی و با کدام وضعیت، زندگی میکردیم و چه آتیهی تلخ و تاریکی به استقبال مان میآمد، پس قدر رشادت و رادمردی این انسانهای خدایی و فرشتگان زمینی را بدانیم که زندگی آرام را چونان تحفه و امانتی از پروردگار به من و شما ارزانی داشته اند و شهیدان را بشناسیم و قدر و ارج نهیم.
البته در بین هر جامعه و قشری، افرادی وجود دارند که بر خلاف جریان و مسیر آب، شنا میکنند و در پی دست یافتن به جایگاه و مقامهای دینوی هستند که حساب آنها جداست و نمیشود همه جامعه ایثارگران را از زاویه دید آنان نگریست که اتفاقاً معترضین به این جامعه، دنیا را از افق دید محدود خود، نگاه کرده اند و باید اهتمام کرد تا وسعت نظاره انسانهای اینچنینی اصلاح شود تا جامعه بیش از این، رو به زوال و گمراهی اخلاقی نرود تا بلکه همین شهیدان فردای قیامت، شفیع ما باشند و دستگیرمان شوند.