روز اول جشنواره فیلم فجر در سینما رسانه (پردیس ملت) با نمایش ۳ فیلم داستانی سه کام حبس (سامان سالور) ؛ قصیده گاو سفید (بهتاش صناعیها) ؛ عامه پسند (سهیل بیرقی) و مستند مهدی عراقی را بکش (عبدالرضا نعمتاللهی) و فیلم کوتاه دم اژدها (سعید کشاورز) همراه بود.
«سه کام حبس»/ سامان سالور/ سودای سیمرغ
سامان سالور در هفتمین فیلم بلندش، سراغ قصه یک خانواده رفته است که مواد مخدر و اعتیاد همه ارکانهای این خانواده را در خود بلعیده و از بین می برد، قصهای تکراری فقط در زمانی امروزی. در کل فیلم ترافیک سنگین فاجعه است، هنوز از بلایی خلاص نشده دیگری سهمگینتر از راه میرسد.
اتفاقات کلیشهای و موقعیتهای کلیشهای در فیلم به وفور وجود دارد، مانند دروغگویی و پنهانکاری زوج، سختی معیشت در اقشار پائین جامعه، پرستار سرطانی و موهای مصنوعی که از سرش کنده میشود تا بیماریش توجیه دزدی از بیمارستان باشد، دروغ گفتن کارمند خدمات بیمارستان از ترس اخراج، نامردی و … این کلیشه در روند اتفاقات داستانی هم بروز مییابد و دست فیلمساز برای مخاطب رو شده و میتواند سیر اتفاقات را پیش بینی کند.
مخاطب از جایی به بعد دوست دارد هرچ زودتر از شر این همه بدبختی و سیاهی نجات یابد و منتظر است هرچه زودتر فیلم تمام شود. انصافا در فیلم گریم و طراحی صحنه چشمگیر است ولی فارغ از این ۲ مابقی اجزا تکرار مکررات است. بازی محسن تنابنده و پریناز ایزدیار اگرچه معقول و باورپذیر است اما یک اتفاق در کارنامه آنها محسوب نمیشود، هر ۲ قبلا سطحی از تواناییهای بازیگری خود را نشان دادهاند که غیر از این باشد را باید مورد بررسی قرار داد.
ایکاش سالور برای فیلم هفتمش رویهای جدیدتر و نگاهی ماجراجوتر انتخاب میکرد.
(امتیاز : ۱ از ۵)
«قصیده گاو سفید»/ بهتاش صناعیها / سودای سیمرغ
بهتاش صناعیها با «احتمال باران اسیدی» پا به عرصه سینما گذاشت که موفقیتهای زیادی در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی به دست آورد. دومین فیلم او داستان زنی است که همسرش را به خاطر یک حکم اعدام اشتباه از دست داده اما بدون آنکه بداند وارد ماجرای عاشقانه با کسی میشود که …
فیلم ریتمی آرام و فضایی سنگین دارد، در فیلمنامه ایراداتی به نقش اول مرد و شغل او وارد است و به لحاظ منطق روایی از واقعیت دور است، مثلا مرد از شغلش استعفا میدهد (برای لو نرفتن قصه به شغل صراحتا اشاره نشده است) اداره مربوطه این اجازه را به او نمیدهد، بعدتر میبینیم ۲ نفر نشسته او را بازجویی و تهدید میکنند که نباید استعفاکند! در صورتی که در شغل مربوطه استعفا کردن چندان سخت نیست اگر مثلا یک دانشمند هستهای بود قابل هضمتر بود تا شغل کنونی!
ای کاش از پارامترهایی مانند علاقه به فیلم دیدن دختربچه هوشمندانه تر استفاده میشد که این پتانسیل در فیلم وجود دارد مثلا به جای دیدن فیلم بیتا میتوانستتند فیلم «مرگ و دوشیزه» رومن پولانسکی را ببینند که داستان آن به گونهای مرتبط با قصه همین فیلم است و حتی شاید تغییر و تحولات درونی مرد را بیشتر میکرد.
علیرضا ثانیفر به عنوان بازیگر اصلی مرد به خوبی از عهده نقشی که برای او نوشته شده برآمده است اما مریم مقدم با تمام تلاشی که میکند در برخی صحنهها شیکتر و روشنفکرتر از شخصیتی که در قصه است به چشم میآید.
اسم فیلم از عجیبترین اتفاقاتی است که شاید بتوان به آن اشاره کرد! اما در یک کلام میتوان گفت فیلم جشنواره پسندی است، بسیار بعید است به جشنوارههای کن، ونیز، برلین و لوکارنو راه یابد اما در بسیاری از جشنوارههای دیگر جهان پذیرفته خواهد شد.
(امتیاز: ۲ از ۵)
«عامه پسند»/ سهیل بیرقی/ سودای سیمرغ
داستان فیلم درباره زنی ۵۷ ساله است که بعد از ۲۸ سال زندگی سنتی طلاق گرفته و تصمیم می گیرد در شهرستانی کوچک زندگی کند و زندگی جدیدی را تجربه کند.یک زن میانسال که فقط یک همسر خانهدار و مادر بوده است حال میخواهد خودش باشد و … فیلم در راستای دغدغههای ۲ فیلم قبلی بیرقی (زنان تنها) است و از آنها پختهتر است.
فیلمی چون عامه پسند برای سینما و جامعه ایران بسیار خوب است زیرا که لایههای درونی زنان میانسالی چون فهیمه میربد (شخصیت اصلی زن فیلم) را به نمایش میگذارد و تعمق و تامل در چنین شخصیتهایی که در اطراف همه ما دیده میشوند فرصتی مغتنم است.
فیلم برای روایت این قصه از تمهید شکست روایت خطی بهره برده است و تدوینگر حرفهای چون هایده صفییاری از این تمهید به خوبی استفاده کرده است اما آیا این تکنیک کمکی به فیلم و یا بیشتر شدن لایههای ادراکی آن کرده است؟ متاسفانه خیر. یعنی اگر با همان روایت خطی هم فیلم را میدیدیم در پایان درک ما از فیلم با نسخه فعلی تفاوتی ندارد مگر اینکه شاید در آن حالت فیلم کمی کندتر و آرامتر پیش میرفت، البته این هم نکتهای قابل اعتناست.
بازی فاطمه معتمدآریا، باران کوثری و هوتن شکیبا عالی است و احتمالا هر ۳ کاندید بازیگری خواهند بود.
(امتیاز: ۲.۵ از ۵)
توضیح: فیلمهای مستند و کوتاه در فرصتی دیگر مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
حاشیههای روز اول (روز مشکیپوشها):
هزینه برگزاری مراسم افتتاحیه به عنوان کمک سینماگران در همان روز اول با حضور نمایندگانی از هلال احمر در پردیس ملت، به سیلزدگان سیستان و بلوچستان اهدا شد که البته گفته شده بیشتر صرف خرید لوازمالتحریر بچهها خواهد شد.
سینمای رسانهها به عنوان مرکز اصلی انتشار خبرها و نقدها و برگزاری نشستهای پرسش و پاسخ با سازندگان فیلمهاست، سرعت اینترنت دقیقا در محلی که بیشترین کار خبرنگاران و عکاسان در آنجا انجام میشود یعنی طبقه منفی دو که سالن نشستها در آن است، با ازدحام جمعیت بسیار کم میشود و باید دید در روزهای آینده وضعیت چطور پیش میرود.
یکی از اتفاقهای مهم این دوره از جشنواره حذف مراسم فتوکال و فرش قرمز است که گویا در ارتباط با حال و احوال این روزها و تاکید دبیر جشنواره بر اینکه جشنواره امسال رویکرد جشن ندارد، تصمیمگیری شده است.
در جدول فیلمهای این دوره جشنواره، سانس آخر که به اذعان دبیر جشنواره بهترین سانس سینمای رسانههاست، به فیلمهای مستند اختصاص داده شده است. همچنین ممکن است این جدول دچار تغییر شود چون شنیده شده تدوین یکی از فیلمهای بخش سودای سیمرغ تازه به پایان رسیده و احتمالا به جشنواره نمیرسد و یکی از فیلمهای رزرو جایگزینش میشود.
فیلمهای بلند روز اول جشنواره (در پردیس ملت) فضایی تلخ و غمانگیز داشتند. وجه مشترک هر سه فیلم کاراکترهای اصلی بودند که زنانی رنجدیده را از جامعه روایت میکردند.
ساسان سالور، تهیهکننده فیلم «سه کام حبس» در ابتدای نشست خبری یادی از جانباختگان هواپیمای اوکراینی کرد و از حاضران خواست یک دقیقه سکوت کنند.
در فیلم دوم اکرانشده در پردیس ملت یعنی «قصیده گاو سفید»،«قصاص» و پرداختن به این قانون کیفری موضوعی قابل اشاره و فکرشده در فیلم بود که بهتاش صناعیها بابتش چند بار مورد سوال قرار گرفت تا بگوید آیا به کمپین «نه به اعدام» پیوسته است یا خیر؟!
باران کوثری که به همراه شکیبا و ثانیفر تنها بازیگران حاضر در نشست خبری فیلم بودند، ابتدا اعلام کرد که صحبتهایی دارد و در پایان جلسه مطرح میکند اما این اتفاق نیفتاد.
چنان که در عکسها مشهود است غالب هنرمندان با لباس مشکی در سینما رسانه حاضر شدند.
https://tejaratgardan.ir/?p=37499