×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

ویژه های خبری

امروز : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳
ساختن حوزه‌های لاکچری چرا؟!

اگر هم می‌خواستند حوزه‌ای بسازند یک طبقه از همان مسجد جامع اُزگل را اختصاص می‌دادند کفایت می‌کرد و یا فوقش یک حوزه‌ای در زمینی سه هزار متری می‌ساختند نه ۲۳ هزار مترمربع!

گرچه در شمال تهران با وجود حوزه با سابقه چیذر که آن هم در مساحت ۲ الی ۳ هزار متری است و بسیار فعال و باارزش هست، دیگر نیازی به حوزه اُزگل نبود و اصلاً در شرایطی که کل ورودی سالانه حوزه تهران که ده‌ها مدرسه علمیه دارد به هزار نفر هم نمی‌رسد آیا ساختن چنین مدرسه‌ای در این مساحت بزرگ و هدر دادن اموال عمومی صلاح بود؟!

در پی حرف و حدیث‌های مربوط به حوزه علمیه لاکچری اُزگل و حواشی آن، مرتضی نجفی قدسی در یادداشتی ضمن بیان این مطالب، چنین نوشته است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

«وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُولَئِکَ هُوَ یَبُورُ» (فاطر، ۱۰)

کسانی که با مکر و حیله و تزویر کارهای بد و خلافی انجام می‌دهند برایشان عذاب سختی خواهد بود و مکر و حیله و نیرنگ‌شان هم بطور کلی نابود خواهد شد.

***

در این روزها که بحث حوزه علمیه لاکچری اُزگل در تهران و حواشی آن نقل محافل و مجالس گشته و هرکس سخنی می‌گوید، به‌نظرم رسید به این موضوع از منظری کلی‌تر نگاهی داشته باشیم.

همه می‌دانند که خاستگاه حوزه‌های علمیه، تاریخی بیش از یک هزار ساله دارد و در طول این قرون علمای بزرگ اسلام زحمات زیادی کشیده‌اند تا منابع و مآحذ مذهب تشیع حفظ شود و روحانیونی که وارد این حوزه‌ها می‌شدند همواره تحصیل علم و تهذیب نفس را با هم پیش می‌بردند.

سلوک تمامی علماء شیعه همیشه حفظ ذی طلبگی و ساده‌زیستی و مردم‌داری بوده است و آنان در متن مردم با حداقل امکانات بیشترین ثمرات را برای حفظ دینداری مردم داشته‌اند و مردم عملاً با دیدن آنها و سلوک زندگی‌شان به ایمان و اعتقادات‌شان افزوده می‌شد.

همیشه نگاه مردم به یک روحانی در گذشته این بود که او ترک دنیا کرده و از مواهب زندگی به حداقل قناعت می‌کند و در عین حال پشت و پناه مردم محروم و ستمدیده است و تکیه‌گاهی محکم برای مردم بینوا و مستضعف است.

*آبروی روحانیت شیعه مرهون تلاش علمای گذشته است

مرحوم آیت‌الله شیخ‌ممدتقی شوشتری از برجسته‌ترین علمای شیعه و صاحب کتاب ارزشمند «قاموس‌الرجال» را در دهه شصت در شهرستان شوشتر می‌دیدم که زندگی بسیار ساده‌ای داشت ولی آنچنان در قلوب مردم خوزستان و مخصوصاً اهالی شوشتر جای داشت که تمام شوشتر به حرف او بودند و او هم واقعاً مجسمه تقوی و مردی الهی بود.

در ابتدای جنگ ایران و عراق که جنگ‌زدگان شهرهای مرزی، راهی دیگر شهرها می‌شدند، مردم شوشتر در مقابل خانه آیت‌الله شوشتری تجمع کردند و از او کسب تکلیف نمودند که در شهر بمانند و یا شوشتر را خالی کنند که او فرمود فردا جواب شما را می‌دهم و فردا که مجدداً مردم شهر تجمع کردند در یک کلام گفت: «بمانید» و با همین فرمایش ایشان تمام مردم شوشتر در شهر باقی ماندند و در کمال آرامش زندگی کردند و در طول ۸ سال جنگ هم هیچگاه شوشتر نه بمباران شد و نه موشک خورد و نه توپ‌های دشمن به آن اصابت کرد و با اینکه این شهر فاصله‌ای آنچنان تا مرز نداشت ولی واقعاً معجزه‌آسا از همه خطرات مصون ماندند و حتی برخی از تیپ‌ها و لشگرها به خاطر امنیت بالای شوشتر، پایگاه‌های عقبه خود را در اطراف شوشتر مستقر می‌کردند که البته این مقرها مورد هجمه هواپیماهای عراقی قرار گرفت ولی شهر شوشتر هیچگاه آسیب ندید! الان هم هنوز در شوشتر مردم با یاد و نام مرحوم آیت‌الله شوشتری زندگی می‌کنند و قبر مطهرش که حرمی دارد پیوسته زیارتگاه مردم شوشتر است و بسیاری از مردم شوشتر به یاد او بر بالای ماشین‌هایشان می‌نویسند «یا شیخ شوشتر!»

این واقعیت نمونه‌ای از یک روحانی واقعی که افتخار مذهب است و مردم هم به او عشق می‌ورزند.

در انقلاب اسلامی علت دلبستگی مردم به امام خمینی و جانبازی در راه اهداف او این بود که دیدند یک سیدی روحانی و مرجع تقلیدی که هوای نفس را در خود کشته و در مقابل ستمگران ایستاده و تمام وجهه همت او نجات مردم از حکومت ظالمانه شاهنشاهی است و قصد اعتلای دین و کشور را دارد و همواره سعی می‌کند سطح زندگی‌اش با توده مردم یکسان و یا حتی پائین‌تر از آنها باشد.

مثلاً در گرمای طاقت‌فرسای نجف که داشتن پنکه یک نیاز طبیعی بود، چون همه مردم قادر به خرید پنکه نبودند با خرید پنکه برای بیت‌اش مخالفت می‌کرد و یا در همان تابستان‌هایی که بسیاری به خانه‌های مجاور شط کوفه که خنک‌تر بود می‌رفتند، ایشان هیچگاه نمی‌رفت و خلاصه زندگی او بسیار ساده و معمولی به مانند اضعف مردم بود.

مرحوم آیت‌الله سیدحسن میرجهانی، مرحوم آیت‌الله طیب صاحب تفسیر «اطیب البیان»، مرحوم آیت‌الله شمس‌آبادی، مرحوم آیت‌الله شیخ‌عباسعلی ادیب، مرحوم آیت‌الله سیدمحمدرضا خراسانی، مرحوم آیت‌الله سیدحسین خادمی و بسیاری دیگر از علمای بزرگ اصفهان مرحوم آیت‌الله‌العظمی سیدعلی بهبهانی، مرحوم آیت‌الله‌العظمی حاج‌شیخ‌عبدالکریم حائری، مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی، مرحوم آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی، مرحوم آیت‌الله‌العظمی نجفی مرعشی که تا آخر عمر مستطیع نشد و به حج مشرف نگشت و بسیاری دیگر از عالمان شیعه، همه اینها مظهر معنویت، تقوی، زهد و قداست بودند و مردم با دیدن آنها به خدا ایمان می‌آوردند و واقعاً ستون‌های دین مردم، این‌گونه عالمان بودند.

هیچگاه از خود پرسیده‌ایم که اینها کجا پرورش پیدا کردند؟ در ناز و نعمت بودند و یا در سخت‌ترین وضعیت به این مراحل رسیدند و ساخته شدند؟ عالمانی را در نجف می‌شناختم که هفته‌ای دو روز به کارگری و بنایی می‌رفتند تا بتوانند بقیه هفته را درس بخوانند و قوت لایموتی برای خود و خانواده فراهم کنند، که یکی از اینها به من گفت من خودم نان خالی می‌خوردم ولی برای همسر باردارم ماست هم تهیه می‌کردم!

این روحانیت مظلوم، آبروی شیعه و روحانیت را با چنین مشقاتی حفظ کرده‌اند و لیکن متأسفانه در سال‌های اخیر رفتار و سلوک برخی از روحانیون که مخصوصاً مسئولیت‌هایی در دستگاه‌ و یا جامعه دارند، ضربه‌های شدیدی به روحانیت و حوزه‌های علمیه زده است.

*بنای حوزه لاکچری اُزگل در شمال تهران

یکی از کارهای غلط که بسیار مخرب و واکنش منفی در جامعه دارد، ساخت حوزه‌های علمیه لاکچری است، گویا هتل پنج ستاره هستند، آن هم با چه سرمایه‌ای و منشأ این پول‌ها کجا بوده است که محل حرف است!

مثلاً بنای حوزه لاکچری اُزگل که بی‌مسمّی نام امام خمینی را در مساحتی حدود ۲۳ هزار مترمربع آن هم در یکی از بهترین نقاط بالای شهر تهران، از اول صلاح نبود و گرفتن این همه زمین با نفوذ در شهرداری و اوقاف صحیح نبود و از مظاهر اسراف است! اگر هم می‌خواستند حوزه‌ای بسازند یک طبقه از همان مسجد جامع اُزگل را حوزه می‌کردند و یا فوقش حوزه‌ای در یک زمین سه هزار متری می‌ساختند نه ۲۳ هزار مترمربع!

گرچه در شمال تهران با وجود حوزه باسابقه چیذر که آن هم در مساحتی ۲ الی ۳ هزار متری است و بسیار فعال و باارزش است دیگر نیازی به حوزه اُزگل نبود و اصلاً در شرایطی که کل ورودی سالانه حوزه تهران که ده‌ها مدرسه علمیه دارد، به هزار نفر نمی‌رسد آیا ساخت چنین مدرسه‌ای و هدر دادن اموال عمومی صلاح بود؟!

عجیب اینست که در ساخت این مدرسه بسیار خودخواهانه عمل کردند و حقوق همسایگان را هم ضایع کردند و دیواری طولانی کشیدند و حداقل سه متر باید در طول مسیر عقب‌نشینی می‌کردند تا لااقل هم خودشان و هم اهالی اُزگل و همسایگان حوزه در رفت و آمد اتومبیل‌هایشان به زحمت نیفتند که متأسفانه اصلاً رضایت مردم و اهالی محل ملاک نبوده است و حال آنکه این باغ‌ها که شریان‌های تنفسی تهران هستند باید تبدیل به فضای سبز و پارک عمومی برای همه مردم می‌شد، در این منطقه نزدیک‌ترین پارک وسیع، پارک نیاوران در اقدسیه تجریش است که حداقل پنج کیلومتر با این مکان فاصله دارد.

*معیشت طلاب، مهمتر از حوزه ساختن است

امروزه مهمتر از حوزه علمیه ساختن، اداره معیشت طلاب است که بسیار در عسر و حرج هستند، چه بسیار طلابی که با شهریه‌های اندک و با این تورم، خرج زندگی‌شان تأمین نمی‌شود و مجبور هستند نصف بیشتر فرصت خود را در اسنپ و پیک موتوری و کار کردن در مغازه‌ها و فروشگاه‌ها و رستوران‌ها بگذرانند! آنوقت برخی آقایان بروند هی ساختمان بسازند و بسیاری از طلاب از تنگی معیشت زندگی درس را رها کرده و به شهرهای خود بازگشته‌اند و یا حتی همسران آنها نتوانسته‌اند این زندگی طاقت‌فرسا در زیرزمین‌ها را تحمل کنند و طلاق گرفته‌اند و یا سوء‌تغذیه پیدا کرده‌اند! امثال آقای صدیقی باید آن یک میلیارد تومان درآمد هتل جهان را تقدیم مراجع تقلید کنند تا صرف همه طلاب کشور شود.

بنده مطلعم بعضی مواقع همین مراجع موجود در حوزه قم برای شهریه ناچیز ماهانه طلاب کشور در تأمین این مبلغ می‌مانند و در آخر به قرض متوسل می‌شوند! آنوقت صحیح است که حوزه لاکچری اُزگل برای خودش درآمد اختصاصی داشته باشد؟! گرچه بعید می‌دانم که این پول‌ها صرف طلاب همانجا هم بشود، کسانی که از دو متر عقب‌نشینی صرف‌نظر می‌کنند و به حقوق همه مردم تعدی می‌کنند آیا حاضرند این پول‌ها را صرف طلاب کنند؟!

بسیاری می‌پرسند که مدرسه علمیه لاکچری اُزگل با کدام پول ساخته شده؟ خدا می‌داند، امّا آنچه مسلم است اینست که بسیاری از افرادی که در اینکار سهم داشته‌اند بیشتر به خاطر موقعیت و منصب قضایی آقای صدیقی که در آن وقت قاضی‌القضات و رئیس دادگاه انتظامی قضات کشور بودند و تقریباً تمام قاضیان و مسئولان قضایی از ایشان حساب می‌بردند و حرف و نوشته ایشان بسیار بُرد داشت و لذا بسیاری از فرصت‌طلبان برای جلب حمایت وی سعی می‌کردند در ساخت این حوزه علمیه و یا هر کار خیری که ایشان دارد قدمی بردارند.

جالب توجه است روزی آقای صدیقی از بنده سراغ فردی را گرفتند که در تأمین بخشی از آهن‌های حوزه اُزگل دخیل بود و گفتند مدتی است فلانی احوالی از ما نمی‌پرسد؟ حتی تلفن‌های ما را جواب نمی‌دهد! شما می‌دانید چرا؟! بنده هم عرض کردم بله و با صراحت گفتم آنوقت که اینها به شما کمک می‌کردند شما در مسئولیت‌ قضایی بودید و حالا دیگر آن مسئولیت را ندارید و صرفاً مشاور قضایی هستید و اضافه کردم آیا می‌خواهید بدانید آن روزی که شما از منصب قضائی کنار رفتید این شخص، چه حال بدی پیدا کرد؟! آنقدر با دست‌هایش روی پاهایش می‌زد و می‌گفت بخشکی شانس! این همه خرج کردیم تمام زحمات‌مان برباد رفت!

مطمئناً اگر آقای صدیقی مسئولیت‌های بالا را نداشتند هیچگاه نمی‌توانستند نه زمینی به وسعت ۲۳ هزار متر بگیرند و نه بتوانند میلیاردها صرف کنند و حوزه‌ای در آن بسازند که معلوم نیست چقدر کارآیی و نتیجه دارد.

اجمالاً اصل حوزه علمیه در قم است و تا طلبه‌ای به قم نرود مُلاّ نمی‌شود، حتی حوزه‌های اصفهان و مشهد هم که اساتید نسبتاً خوبی دارند، باز هم طلاب را از عزیمت به قم و کسب فیض از اساتید بزرگ و گرانقدر آن حوزه بی‌نیاز نمی‌کند. بنابراین تلاش‌ها باید در جهت تقویت حوزه قم باشد و از حرکت‌های موازی پرهیز شود و سرمایه‌ها را هم در جهت تأمین معیشت طلاب بکار گیرند والا معلوم نیست این ساختمان‌ها تا کی وصال دهد و بسا فردا روزی تغییر کاربری پیدا کنند! کما اینکه در مجموعه هتل بین‌المللی عباسی اصفهان بخشی از اتاق‌ها، همان حجراتی است که در کنار مدرسه چهارباغ در عهد صفوی ساخته شده و هم‌اکنون بازسازی و به عنوان هتل پنج‌ستاره مورد استفاده گردشگران است.

إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ (هود – 88)

مرتضی نجفی قدسی

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.