اسماعیل امینی – شاعر و مدرس دانشگاه – در یادداشتی که با عنوان «شلیک مرگبار به دروازۀ تیم مهمان» در اختیار ایسنا قرار داده، به این موضوع پرداخته و نوشته است: «گزارشگر ورزشی با هیجان تمام میگوید: با این گل، تیم میزبان تیر خلاص را به حریف شلیک میکند.
با حیرت از خودم میپرسم: مگر مسابقۀ ورزشی صحنۀ جنگ یا تیرباران است؟ کمی که میگذرد به خودم دلداری میدهم که لابد این جمله در حالت واکنش هیجانی به زبان گزارشگر آمده است. اما وقتی جملههایی دیگر از این دست را در گزارشهای دیگر میشنوم، به نظرم میرسد که در فضای رقابتهای ورزشی، استعارهای شکل گرفته که مبتنی است بر حماسه و جنگ و کشتار:
– تیم حریف از این حمله جان سالم به در برد.
– مهاجم چند بازیکن را محو کرد.
– توانست مدافعان رقیب را آزار بدهد.
– شلیک مرگبار به دروازۀ تیم مهمان.
– ببینید چه بلایی سر خط دفاعی آورد!
– با این حمله میدان مسابقه را به آتش کشید.
– تیم از نظر روحی فرو پاشیده است.
– تیم حریف را در هم کوبید.
– تیم مهمان را تحقیر کرد.
– اشک رقیب را درآورد.
-دروازۀ تیم میزبان را شخم زد.
چه تصوری از رقابت و مسابقه در ذهن مدیران و فعالان حوزۀ ورزش است که پیروزی در مسابقه را با اسطورههای حماسی و استعارههای جنگ و ستیز، بیان میکنند؟ این سطرها را که از لابلای سرودهایی که در زمان پیروزی ورزشکاران پخش میشود یادداشت کردهام، ببینید:
مثل سیاوش تنها بگذر از این آتشها (آیا رقابت ورزشی آزمون پاکی و ناپاکی ورزشکاران است؟ یعنی پیروزی معادل پاکی و شکست معادل ناپاکی است؟)
خوابند رقیبانم خاکند حریفانم زین خیل کم و بسیار بیدار نمیبینم (همیشه که ما برنده نیستیم پس اگر ورزشکار ما باخت، یعنی خواب بوده و خاک بوده است؟)
حکم اهوراست به اهریمنان پارسیان تا به ابد قهرمان (اهورا و اهریمنان در رقابت ورزشی! یعنی پارسیان، اهوراییاند و حریفان، اهریمنی هستند؟ و عجیب اینکه اهورا حکم قهرمانی ابدی پارسیان را به اهریمنان ابلاغ کرده است!)
گر به میان آیدمان آبرو کیست که بتواندمان روبه رو؟ (آیا برد و باخت در رقابت ورزشی با آبروی ورزشکاران یا طرفدارانشان مرتبط است؟)
باید که در هیاهو گل کرد چون سیاوش ققنوس میتوان شد در شعله های آتش ( واقعاً این اساطیر و مفاهیم حاصل از تداعی آنها نظیر چه ربطی دارد به بازیهای ورزشی؟)
**
به یاد میآورم در دهۀ شصت، تیم ملی فوتبال، در برابر تیم کویت پیروز شده بود. یکی از روزنامهها با هیجان در تیتر اولش نوشته بود: پیروزی ایمان بر دلارهای نفتی.
حالا که در این دورۀ جام جهانی با کشورهایی همگروه شدهایم که رقیبان سیاسی و تاریخیمان هستند و زمینۀ این گونه حماسهپنداریها بسیار مساعدتر از همیشه است، این چند نکته را یادآوری میکنم:
پیروزی در مسابقۀ ورزشی، البته موجب خوشحالی و افتخار است اما حماسه نیست، غرورآفرین هم نیست، زیرا غرور از صفات ناپسند است.
شکست در مسابقه نیز موجب سرافکندگی و تحقیر نیست و بسیار طبیعی است.
رقیب ورزشی و حریف مسابقات، دشمن نیست و نباید با الفاظ جنگی، تعابیر اهانتآمیز و رجزخوانی حماسی، فضای دوستی و همدلی در میدانهای ورزشی مخدوش شود.
رویارویی ورزشکاران به معنای رویارویی کشورها و نظامهای حکومتی نیست و هیچ ورزشکاری نمایندۀ نظام حکومتی کشور خود نیست. بنابراین شکست و پیروزی ورزشکاران نیز به شکست و پیروزی نظامهای حکومتی در مجادلات سیاسی ربطی ندارد.
بر همین سیاق، رقابت ورزشی به پیشینۀ تاریخی، اساطیری، ملیت، نژاد و نمادهای غیر ورزشی دیگر ربطی ندارد و گسترش دادن دامنۀ پیروزی و شکست در میدان مسابقه به عرصههای دیگر، کار خردمندانهای نیست، اگر چه خیلی شور و هیجان دارد و غوغا میکند.»
انتهای پیام