×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

ویژه های خبری

امروز : دوشنبه, ۳ دی , ۱۴۰۳
روزگار غم انگیز ظهیرالدوله

قبلا شنیده یا خوانده بودم که آقایان فقط بعدازظهرهای پنج شنبه می توانند از این گورستان بازدید کنند اما از آخرین تغییرات برنامه ای آن خبر نداشتم. بنابراین روز پنج شنبه ای که گذشت در گوگل و فضای مجازی جستجو کردم و شماره دفتر گورستان ظهیرالدوله را پیدا کردم. با همان شماره چندبار تماس گرفتم اما هربار تلفن گویای شرکت مخابرات اعلام می کرد که «شماره تلفن مورد نظر در شبکه وجود ندارد». به ناچار از منزل به راه افتادم و خودم را به آنجا رساندم، ولی در بسته بود. بر روی یک تکه کاغذ سفید دود گرفته و رنگ و رو رفته با بی سلیقگی تمام ـ قریب به مضمون ـ نوشته بودند: « آرامستان به دلیل همه گیری کرونا تا اطلاع ثانوی تعطیل است. هیئت….» و بر روی در ورودی چسبانده بودند. بیشتر به نظر می آمد که متولیان و سرایداران گورستان ظهیرالدوله از تصمیم مسؤلان برای بسته ماندن این مکان به دلیل شیوع ویروس کرونا به شدت استقبال کرده اند تا برای مدتی که خدا می داند چه وقت به پایان می رسد تعطیل کنند و بروند پی کارشان و از شر هرچه بازدیدکننده است راحت شوند.
آمدم و از بالای بلندی مشرف به گورستان نگاه کردم. یک قطعه زمین رها شده در جوار گورستان تبدیل شده بود به زباله دانی که هر جور زباله ای در آن پیدا می شد. خود گورستان هم تا جایی که می شد دید، پر بود از شاخ و برگ و آت و آشغالی که لابد باد با خود آورده و همانجا رها کرده بود. سنگ قبرها هم سیاه و کثیف و ناشسته به چشم می آمدند، طوری که بارندگی های چند روز گذشته هم نتوانسته بود آثار کثیفی و سیاهی را که لابد ناشی از دوده اگزوز ماشین ها بود بشوید و با خود ببرد. شاید هم این سیاهی ناشی از بارندگی های اخیر بوده که به خاطر آلودگی هوا و ابرهای آلوده بالای سر تهران و تجریش به این صورت درآمده بود و روی سنگ قبرها نشسته بود، اما می توانست این طور هم نباشد چون تهران در این چند روز تعطیلی حسابی خلوت بود و هوای تمیزی داشت. به غیر از این معلوم بود که سال هاست برای حفظ و نگهداری این گورستان از طریق مرمت و رنگ آمیزی و بکارگیری عناصر و المان های جذاب بصری هیچ تلاش و کوششی نشده است. منظره غم انگیز و رقت باری بود و جز ابراز تاسف عمیق کاری نمی شد کرد. تعدادی از ستارگان بزرگ و سرشناس آسمان ادب و فرهنگ و هنر ایران مثل فروغ فرخزاد، درویش خان، قمرالملوک وزیری، ابوالحسن صبا، ایرج میرزا، محمدتقی بهار، رشید یاسمی، داریوش رفیعی، روح اله خالقی و حسین یاحقی به اضافه خود علی ظهیرالدوله که از شخصیت های سیاسی و فرهنگی بلندپایه دوره قاجار بود و گورستان قبلا باغ شخصی او بوده است در آنجا به خاک سپرده شده اند اما نسبت به این مکان توجه لازم صورت نمی گیرد. مفاخر هر کشوری سرمایه های ملی و پشتوانه های هویتی آن کشور و حتی بشریت هستند و چه در زمان حیات و چه بعد از آن که از دنیا می روند و پیکر بی جان آن ها در دل خاک آرام می گیرد بایستی مورد تکریم و احترام دیگران و به ویژه مسؤلان آن کشور باشند. در مقابلِ ما که ارج و ارزش لازم برای مشاهیر و مفاخر ملی و میهنی مان قائل نیستیم، امروزه سایر کشورها برای این قبیل افراد سنگ تمام می گذارند، به نیکی از آن ها یاد می کنند، محل زندگی و خانه ها یشان را بعد از آنکه از دنیا رفتند به موزه و مکانی برای بازدید علاقه مندان تبدیل می کنند و گردشگران داخلی و خارجی را با افتخار به بازدید مزار و آرامگاه آن ها می برند.
بسته ماندن یک مکان قدیمی و فرهنگی مثل گورستان ظهیرالدوله اگر به بهانه کروناست که همین الان هم مردم دارند ضمن رعایت پروتکل های بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی در بسیاری از مکان های عمومی مثل زیارتگاه ها، مساجد و فروشگاه ها حضور پیدا می کنند. خب چه اشکالی داشت که علاقه مندان و مخصوصا جوانان هم از فرصت تعطیلات عید استفاده کنند و به زیارت مزار اهل قبور ظهیرالدوله بروند. فقط جایی مثل گورستان ظهیرالدوله باید به خاطر همه گیری کرونا تعطیل شود، ولی راه شمال باز و جاده دراز؟ حالا اگر ظهیرالدوله را هم باز نمی کنند نکنند، لااقل یک مقدار به سر و وضع این مکان که الان دیگر یک میراث فرهنگی است برسند. با خودم فکر می کنم که اگر روزی تصادفا در جایی به یک نفر میهمان و گردشگر خارجی که آوازه فروغ را شنیده و شعرهایش را خوانده باشد برخورد کردم و او از من سراغ خانه یا مزار فروغ را بگیرد، من چه جوابی دارم به او بدهم.
آدم واقعا حیرت می کند از این همه جفا و بی مبالاتی که بر فرهنگ و بزرگان فرهنگی، هنری و علمی این سرزمین می رود. بی توجهی به گورستان ظهیرالدوله، در حقیقت بی توجهی و بی اعتنایی به اصحاب فرهنگ و هنر کشور محسوب می شود و البته کاری ناپسند و زشت است و پاسخ این کردار زشت را شاعر، قرن ها پیش از این داده است:

بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد

از این همه که بگذریم، امروزه گردشگری ادبی و فرهنگی از جمله زیر شاخه های گردشگری است و از این راه برای عده ای اشتغال و درآمد ایجاد می شود. خب اگر مسؤلان محترم به شان و جایگاه معنوی و فرهنگی امثال فروغ فرخزاد و ابوالحسن صبا و ایرج میرزا و قمرالملوک وزیری کاری ندارند و نمی خواهند به آن بپردازند، لااقل از طریق احیا و راه اندازی گردشگری فرهنگی و ادبی و ایجاد زیرساخت های لازم برای یک عده آدم بیکار و گرفتار اشتغال و درآمد درست کنند و از این راه موجبات حفظ و نگهداری آثار و اماکن فرهنگی را هم فراهم کنند، اگرچه در حال حاضر توقع انجام هرگونه اقدام سازنده ای در کشور، لااقل از سوی بسیاری از مسؤلان فعلی که به شدت به بحث ها و جدل ها و طرف، طرف کشی های سیاسی و سهم بری حداکثری از امکانات مملکت سرگرم هستند بعید می نماید.

  1. اهوراسیف

    من هم امروز به دیدار بزرگان ظهیر الدوله رفتم .. به همراه دوربین و دفتری برای گزارش مانندی برای مجله ای ادبی .. اما دریغ و تاسف که وضعیف حتی از چیزی که نگارنده این مقاله با قدرت و جزئیات کامل به رشته تحریر درآورده تاسف بار تر شده …
    ..
    نمیدونم این موارد که میخواهم عرض کنم تا چه حد قابلیت چاپ را دارد اما میگویم چرا نگفتنم چیزی مانند بغض گلوگیر خفه میکند …
    بعد از دیدن حال و روز جایی که بی شک یکی از مکان های فخر ادبیات و هنر و تاریخ این سرزمین است نهیبی در و دیوار دود گرفته ظهیر الدوله زد که امروز دور دور ما نیست .. اولویت های امروزی گرد هنر و ادب راستین نمی چرخد
    شاید نظافت آرامگاه ظهیرالدوله نیز تحریم شده است و ما بی خبریم ..
    گفتنی های بسیار ست اما .. نیازی به گفتن نیست که هم خواننده این سطور و هم سردبیر و … همه دردها را ننوشته و ناگفته می دانند …اما مرهم را طاقچه ای بالاتر از ما بهتر گذاشته اند و دستها را کوتاه تر از رسیدن …چون کروناست و تحریم است و …

  2. حسام زاده

    با سلام ….با خواندن مقاله نگارنده ،بسیار متاثر شدم ….خوشا بحال وزیر فرهنگ وارشاد این مرز وبوم …خیلی زحمت میکشن وباید از ایشان تجلیل بعمل اید.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.