برای نمونه، در پروژهای انجامشده در شهر کابل با همکاری عکاسان افغان و نهادهای غیردولتی، عکسهای مستندی از وضعیت مدارس موقت، کودکان کار و شرایط زندگی در نواحی جنگزده، توانستند توجه مجامع بینالمللی و نهادهای امدادرسان را جلب کرده و بر روند تخصیص منابع مؤثر باشند.
در ایران نیز، آثار مستند عکاسانی چون رضا دقتی و کمالالدین شاهرخ، که نگاهی واقعگرایانه به زندگی در حاشیه شهرها، مهاجرت، یا تأثیر پروژههای عمرانی بر زندگی مردم دارند، نمونههای موفقی از کارکرد اجتماعی عکاسی در فضای شهریاند. پروژههایی همچون مستندسازی تخریب خانههای قدیمی در بافت تاریخی شیراز، یا عکسهایی از روند توسعه بیضابطه در سواحل شمال ایران، نقشی مهم در افزایش آگاهی عمومی و حساسسازی افکار عمومی نسبت به مسائل شهری ایفا کردهاند.
از منظر تخصصی، استفاده از شیوههایی چون عکاسی در نور کم (Low-Light Photography) برای مستند کردن فضاهای شهری در شب، یا عکاسی هوایی با پهپاد (Drone Photography) برای تحلیل تغییرات فضایی در گذر زمان، امروزه به ابزارهایی حیاتی برای تحلیلگران شهری و طراحان منظر بدل شدهاند.
عکاسی همچنین میتواند محرک شکلگیری گفتمانهای جدید در حوزه شهروندی باشد. برای مثال، در پروژهای در شهر استانبول، مجموعهای از عکسها که به زندگی روزمره پناهجویان سوری در محلههای مختلف اختصاص داشت، توانست به شکلگیری بحثهای رسانهای و برنامهریزی مداخلات اجتماعی در شهرداری بینجامد.
در این میان، آثار امیر گلیپور، مدرس دانشگاه و پژوهشگر هنر، نمونهای برجسته از کاربرد عکاسی در مستندسازی و ارتقای کیفیت زندگی شهری در ایران محسوب میشود. گلیپور با تمرکز بر عکاسی شهری، تلاش کرده است تا با ثبت لحظات روزمره و تعاملات انسانی در فضاهای شهری، به بازنمایی نشاط اجتماعی و هویت جمعی بپردازد.
به عنوان مثال، در پروژهای با عنوان «تصویری روشن از نشاط و زندگی»، گلیپور با ثبت تصاویر از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در فضاهای عمومی تهران، نقش عکاسی را در تقویت نشاط اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی شهری برجسته کرده است. وی در این پروژه، شهر را نه فقط بهعنوان فضایی کالبدی، بلکه بهعنوان بستری زنده برای تعاملات انسانی، هویت جمعی و زیباییشناسی اجتماعی به تصویر کشیده است.
همچنین، گلیپور در پروژهای دیگر با عنوان «پاییز در روستای ازگی»، به ثبت تصاویر از مناظر طبیعی و زندگی روزمره در این روستا پرداخته است.
این پروژه، نمونهای از استفاده از عکاسی برای مستندسازی تغییرات محیطی و فرهنگی در مناطق روستایی و تأثیر آن بر کیفیت زندگی ساکنان است.
در نهایت، عکاسی شهری را باید نه تنها در قالب هنر یا رسانه، بلکه به عنوان ابزاری تحلیلی و مداخلهگر در خدمت بهبود کیفیت زندگی شهروندی شناخت. ترکیب نگاه زیباییشناختی با رویکردی جامعهمحور و مستندنگار، ظرفیت آن را برای تأثیرگذاری بر سیاستگذاریهای شهری به شکل چشمگیری افزایش میدهد.
امیر گلی پور
مدرس دانشگاه و پژوهشگر هنر














