به گزارش ایرنا، بی شک شیوع ویروس کرونا و شرایط پیش آمده از قِبَل حاشیه های این ویروس را می توان رقم زننده دورانی بی سابقه در حیات دهه ها و حتی سده های پیشین برشمرد. دورانی که مسبب تحول در همه حوزه ها شد از جولان فضای مجازی تا ایده پردازی های متنوع برای گذران چنین شرایطی. ایده هایی که برای میدان راکد کتابخوانی و دغدغه پایین بودن سرانه مطالعه نه بد بلکه امیدبخش است.
از دیرباز یکی از دغدغه های فرهنگی کتاب دوستان کم رنگ شدن سهم کتاب از سبد فرهنگی مردم است و این در حالی است که همواره سرانه مطالعه را به عنوان شاخصه ای در توسعه جوامع مطرح می کنند. توجه به مقوله کتابخوانی و توسعه این فرهنگ بدون شک اگر از شعارزدگی فراتر نرود و ابعاد همه سونگرانه به خود نگیرد راه به جایی نمی برد.
یکی از مهمترین پیش درآمدهای کتابخوانی شایسته و قابل توجه انتخاب کتاب است، شاید در شروع کتابخوانی و پاگذاشتن در مسیر تبدیل شدن به یک کتابخوان حرفهای، هیچچیز مهمتر از انتخاب کتابهای مناسب برای مطالعه نباشد.
کتاب بد خواندن از نخواندن و مطالعه نکردن هم بدتر است. کتاب بد را کسانی که زیاد اهل کتاب نیستند یا هنوز ابتدای راهند میخرند و بعد از تورقی ترجیح میدهند کلاً قید کتاب و کتابخوانی را بزنند. به اعتقاد کارشناسان کتاب بد فرد را نادان و سطحی بار میآورد.
شاید بتوان گفت به همان نسبت که کتاب های مناسب در بازار نشر وجود دارد، می توان انتظار وجود کتاب های نامناسب را نیز داشت. براین اساس و با توجه به افزایش چشمگیر شمار آثار منتشرشده، انتخاب کتاب دشوار است.
مساله ای که به اعتقاد مهدی یزدانی و سروناز هرانر مقوله ای به نام مربی کتاب را ضروری می نماید. اصطلاح اختراعی این زوج که می تواند مورد دقت نظر قرار گرفته و به عنوان ایده ای در ترویج هدایت شده کتابخوانی عملیاتی شود.
برای کتابدوستان بی شک کتابرانه به معنای مرکب تفکر و دانش غریبه نیست. واژه ای که توسط مهدی یزدانی و سروناز هرانر آفریده و وارد لغتنامه نامحدود کلمات در حوزه کتاب شد، سروناز هرانر و مهدی یزدانی زوج فرهنگی هستند که حدود یک دهه پیش با دغدغه دستگیری کتاب و کتابخوانان طرح «کتابرانه» را راه اندازی کردند. کتابرانه یکی از پروژههای خودجوشی بود که توسط این زوج به ثمر نشست و اکنون سالها از تولد این پروژه فرهنگی در پایتخت میگذرد. پروژه ای که با یک دستگاه پراید و چند جلد کتاب متولد شد و کتاب را نزد مردمی برد که ساعت ها از وقت خود را در ترافیک پایتخت هدر می دادند.
فعالیت ترویجی این دو کتاب دوست همچنان ادامه یافته تا به دوران کرونا رسید اما کرونا کار آنها را متوقف نکرد و این بار در فضای مجازی با انگیزه بیشتر برای کودکان با برنامه های متنوع ظاهر شدند. خاله و عموی کتابرانه این بار، به صورت خودجوش و بدون حامی کوله بار قصه گویی خود را بر دوش کشیده و سوار بر امواج نت، خانه ای در شبکه اجتماعی اینستاگرام (Ketabraneh@) برپا کردند و هر شب همه را به ضیافت قصه گویی خود خواندند.
به گفته آنها قصه گویی در فضای مجازی و انتخاب کتاب به پشتوانه هشت هزار ساعت تحقیق در زمینه کتاب کودک و بزرگسال صورت گرفت و بسته کتاب هایی که انتخاب کرده اند از انضباطی خاص برخوردار بود. پس از خواندن ۵۰ تا ۶۰ داستان، دیگر بچه ها می دانستند چه باید بخوانند، در قدم های بعدی احتمال اینکه کودک یا خانواده در چاله های سطحی انتخاب بی افتند کم می شود و از نردبان واقعی کتاب و کتابخوانی بالا می روند.
سروناز که در طول یک دهه گذشته حدود پنج هزار ساعت آموزش بزرگسالان در کارگاه های «نگاهی دوباره به معانی زندگی» و کودکان در کارگاه «قصه خوانی و تحلیل انیمیشن» ارائه کرده بود، در مدت قرنطینه کرونایی نیز علاوه بر قصه گویی در فضای اینستاگرام اقدام به برگزاری کارگاه کودکان نیز در فضای مجازی کرد. کارگاهی که از بچه ها می خواست تحلیلی از تصاویر خانوادگی با ارائه کامنت هایی داشته باشند. هدف کارگاه نگاه عمیق تر کودکان به اطرافشان و بررسی زوایای مختلف تصاویر بود.
سروناز هرانر دختر علی اکبر هرانر دوبلور برجسته و گوینده رادیو است که او را با پدربزرگ شخصیت «پرین» در کارتون خاطره انگیز باخانمان می شناسیم.
وی فرصت پیش آمده توسط کرونا را مغتنم برشمرد و تاکید کرد: باید کمی بیشتر روی کیفیت مطالعه مردم تمرکز کنیم تا کمیت، باید کاری کنیم و به دنبال ایجاد فضاهایی باشیم که مردم را کتابخوان کنیم، خواندن یک کتاب می تواند قدم بزرگی در زندگی فرد باشد.
برخلاف تصور کتاب در سبد مصرفی مردم همچنان وجود دارد و مردم برای آن هزینه می کنند اما نمی دانند چه کتابی بخرند که با سلایقشان جور باشد و خواسته های آنان را برآورده کند به همین دلیل و بدون اطلاع در بسیاری موارد اقدام به خرید کتابی می کنند که با دغدغه ذهنی آنان بی ارتباط است و به همین دلیل از خرید دوباره منصرف می شوند.
وی گفت: کرونا فرصت عالی و طلایی برای مطالعه و ترویج برنامه های کتابخوانی بود اما شرایط بوجود آمده ناگهانی باعث شد خیلی ها با هیجان به سمت پلتفرم های کتابخوانی روی بیاورند که در این میان توجه به کیفیت، حلقه گمشده ماجرا شد.
سروناز هرانر معتقد است: کرونا یک فرصت طلایی بود و اگر ما با نگاه کیفی پیش می رفتیم می توانست دستاوردهای به مراتب مفیدی در عرصه توسعه کتابخوانی به همراه داشته باشد اما هجوم بدون برنامه ریزی به سمت کتابخوانی و کتاب باعث ایجاد موجی شد که به اذعان کتابفروش ها موج زرد بود به این معنی که انبوه مردم کتاب های متنوع خریدند اما نداشتن اطلاعات در مورد انتخاب کتاب مناسب به خرید کتاب های زرد هم منجر شد که انگیزه مطالعه را در برخی کاهش داد.
طرح مربی کتاب؛ ضرورت آگاهی دادن به مردمی که مطالعه را دوست دارند
وی گفت: با تجربه ای که طی سال ها فعالیت در عرصه ترویج کتابخوانی کسب کرده ام معتقدم مردم ما دوست دارند کتاب بخوانند و آگاهی کسب کنند اما کمبود آگاهی دهندگان در این زمینه حس می شود و آدم هایی که می توانند این آگاهی را ارائه کنند باید شناسایی و حمایت شوند. اهمیت مقوله مربی کمتر از اهمیت کتابخوانی نیست باید آدم هایی پرورش دهیم که شیفته این حوزه باشند تا بتوانند با انگیزه عمل کرده و مردم کتابخوان را راهنمایی کنند.
مهدی یزدانی نیز به تلاش های مشترکشان در این عرصه اشاره کرد و گفت: بخاطر دغدغه ای که در این زمینه وجود دارد قبل از شیوع کرونا طرح مربی کتاب محله را به نهادهای متولی پیشنهاد دادیم، اما این طرح میان کاغذبازی ها گم شده و ما بخاطر بروکراسی اداری امیدوار به آن نیستیم.
وی افزود: می توان در هر محله یک فضای ۱۰ متری را به این مقوله اختصاص داد.
یزدانی که از حمایت های بیرونی ناامید شده گفت: پس از در بسته ای که در این زمینه با آن مواجه شدیم تصمیم گرفتیم تلاش فردی خود را ادامه دهیم و در حال شناسایی زوج هایی همانند خودمان در تمام استان ها هستیم.
پیشنهاد دیگر یزدانی تجهیز کتابخانه های کودکان است و تحول و تغییر نگاهی که در این زمینه لازم است؛ چون معمولا کتابخانه ها متاثر از جریان تجاری با پرفروش ترین ها پر می شوند اما این روند باید تغییر کند و در عین حال باید آرام آرام کتابخانه هایشان را دسته بندی کنیم.
یزدانی گفت: قصد داریم تمام تجربیات خود را در قالب آموزه های ساده منتقل کنیم.
وی گفت: وقتی آگاهانه کتاب خواندن و درست انتخاب کردن را تجربه کنیم اشتیاقمان برای کتابخوانی بیشتر می شود و جذب این مقوله می شویم اما مسیر انتخاب درست را باید آموزش داد و این در حالی است که علیرغم اینکه در ایران در همه زمینه ها مربی داریم اما مربی کتاب نداریم. در حالی که باید آدم ها را در عرصه کتابخوانی نیز در سبدهای مختلف قرار دهیم.
وی افزود: مردم کتاب می خرند اما نمی خوانند، باید لذت همخوانی را تجربه کنیم باید بتوانیم درست تشخیص دهیم و کتاب هایی را متناسب با زمان و مکان و بویژه هماهنگ با روند طبیعی جهان انتخاب کنیم چون در زمان مطالعه چنین کتاب هایی واقعیت ها و پیام های اطراف به آنچه می خوانند خیلی نزدیک تر هست.
یزدانی به ادامه برنامه های کتابرانه نیز اشاره کرد و گفت: کتابرانه یک فلسفه در حرکت دارد و معنی اش مرکب دانش و تفکر است، در حال حاضر به صورت ماهانه با مردم در فضای مجازی همراه هستیم و در پایان هر ماه نیز نقد کتاب داریم.
وی گفت: کارمان این است مردم درست خواندن را بیاموزند ما انسان های واقعی هستیم که در کف خیابان ها با افکار واقعی مواجهیم و آشنا می شویم.
یزدانی به حساسیت های انتقال کتابرانه به فضای مجازی اشاره کرد و گفت: چالش عظیمی داشتیم که کتابرانه را به فضای مجازی بیاوریم، تا اینکه با برنامه ریزی و تفکر و بواسطه قدرت تعیین خط فکری بواسطه تجربیات سالها فعالیت در عرصه ترویج کتابخوانی و اثرات مثبت جهانی کتابرانه به «سبد فرهنگ مارکت» در پیچ اینستاگرام رسیدیم و در طول ۶ ماه فعالیت اخیر با بازخوردهای بسیار مثبت و استقبال کتاب دوستان مواجه شدیم.
به گفته وی سعی شده در این قالب سبدهای موضوعی کتاب همانند «سبد راهنمای خوشبختی»، «آنچه تو میخواهی»، «سبد کودکانه» و غیره ارائه شود که این هدایت در مورد کودکان با حساسیت های ویژه ای بر اساس هیجانات کودک صورت گرفته تا به سمت کتاب خواندن سوق داده شوند.
یزدانی در پایان تلاش و پشتکار را لازمه رسیدن به هر هدفی دانست و گفت: روزی آرزو داشتم تمام کتاب های دنیا را بخوانم اما این مساله عملا قابل تحقق نبود و نیست، به همین خاطر تصمیم گرفتم راه میانبری بزنم ۱۰ سال پیش به نمایشگاه کتاب تهران رفتم و تمام بروشورهای انتشاراتی ها را گرفتم و روزانه ۱۲ ساعت مطالعه کردم و توانستم بیش از هزاران خلاصه کتاب بخوانم.
اگر کتابخوانی را همچنان که معروف و مشهور و معقول است شاخصه ای برای توسعه بدانیم بی تردید ایده های ترویج این فرهنگ نیز در زمره اثربخش ترین و اولویت دارترین مباحث مورد تفکر و برنامه ریزی و البته حمایت متولیان امر شمرده می شود. مساله ای که غفلت امروز از آن به حسرت و عقب ماندگی فرداها مبدل خواهد شد.