مهدی باقری کارگردان و تدوینگر سینمای مستند در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در توضیح کارکرد سینمای مستند ایران، بیان کرد: سینمای مستند در جهان کارکرد و مخاطب خود را دارد؛ یعنی هم سینمای مستند محض که قرار است اطلاع رسانی کند و در تلویزیون ها پخش می شود و هم سینمای مستندی که کارکردی اجتماعی دارد و به فیلم های هنری معروفاند و در جشنواره ها پخش می شوند.
اما با نگاه واقع بینانه اگر بنگریم، سینمای مستند ما کارکرد ندارد؛ زیرا این سینما مخاطب ندارد. ممکن است مدیران بر این گزاره خرده بگیرند و معتقد باشند اقدامات آنان باعث شده در این سالها این سینما بیش از پیش دیده شود اما آمار و ارقامی در این باره وجود ندارد و بلیت فروشی و فروش فیلم ها هم بهدرستی مشخص نیست؛ ضمن این که تولیدات مستند فروشهای پایین دارند.
وی افزود: در نتیجه مشخص نیست مستندهایی که پخش می شود را چند نفر می بینند زیرا تاثیرگذاری این تولیدات دقیقا به این میزان است که مخاطب تا چه اندازه با این فیلم ها مواجه می شود و آنان را می بیند.
تجربه شخصی ام به عنوان کسی که سالهاست مستند می سازد و کار صنفی انجام می دهد (چه در جایگاه بازرس سابق انجمن مستندسازان و چه به عنوان عضو ۱۵ ساله این انجمن) این است که ما مخاطب نداریم و هرکاری انجام بدهیم این مخاطب محدود است و این تعداد محدود عمدتا بر اساس علاقه مندی، نیاز، رشته تحصیلی و کارش به سراغ سینمای مستند می آید.
نیازی به افزایش مخاطب سینمای مستند نیست
باقری در مورد پیشنهاد برای افزایش مخاطب سینمای مستند، تاکید کرد: نیازی به افزایش نیست؛ در هیچ جای دنیا مانند ایران نیست که مخاطب عام را به تماشای سینمای مستند بکشانند. همچنان که این اصرار برای جذب مخاطب عام به سینمای مستند در یک دهه گذشته آسیبزا بوده است.
ذات و ماهیت سینمای مستند اساسا برای این طراحی نشده که مخاطبان عام در تعداد زیاد این سینما را ببنند باشند. فیلم ها و آثار مستند جایگاه خودشان را در آینده نشان می دهند؛ یعنی در آینده یا به عنوان اسنادی که از این کشور باقی می مانند اثر میگذارند و یا تاثیر نمی گذارند.
وی افزود: اگر به دنبال تاثیر آنی در تولیدات مستند هستیم، جوابی نخواهیم گرفت. متاسفانه در یک دهه گذشته فیلم هایی که برای مخاطب عام در سینمای مستند ساخته شده باعث شد رویکردهای سینمای داستانی (نه رویکردهای زیبایی شناختی) را وارد سینمای مستند کنند.
این رویکرد موجب شده است تا ۹۸ درصد تولیدات ما دچار بی توجهی شود و تمام توجهات، بودجه ها و نگاه ها، معطوف آن ۲ درصد شود و پدیده هایی مانند سلبریتی سازی در سینمای مستند رخ دهد؛ کارهایی که در راستای دنبال کردن مخاطب عام در سینمای مستند انجام شده است.
باقری تاکید کرد: حرف من وجود نداشتن این بخش از سینما نیست زیرا این قسمت هم حتما باید وجود داشته باشد اما این که در یک دهه گذشته دائم تاکید بر تولید مستند برای مخاطب عام شده است، صحیح نیست.
فیلمهایی که بالاترین آمار رسمی از آنها وجود دارد که از سوی بیشترین مخاطب عام دیده شدهاند، کدام اند؟ آیا این آمار بیش از دو یا سه فیلم حدود ۹ سال گذشته است؟ این سه یا چهار فیلم یا به عبارتی همان ۲ درصد مذکور که تحت حمایت (نه صرف حمایت مادی که توجه و پیگیری مدیران) تولید شده اند تا چه میزان قرار است کارکرد اصلی سینمای مستند را که به عنوان اسناد دوره خود هستند، نمایندگی کنند؟ کدام یک از این فیلم ها که تاکیدشان صرفا بر مخاطب عام است باقی خواهند ماند؟ کمااینکه تجربه در مورد چنین فیلم هایی نشان می دهد آنان نه تنها آثار ماندگاری نیستند که پیامدهای ناگواری را هم از خود به جا گذاشته اند.
وی ادامه داد: وقتی به عنوان مدیر بر یک رویکرد نادرست پافشاری می کنید، توجه مستندسازان را به سمت آن نگاه معطوف می کنید و این سفره کوچک (منظورم سفره موضوعی است و نه صرف سفره پولی) مستندسازی را از آن چیزی هم که هست کوچکتر می سازید و توجه و رویکرد را به سمت یک نوع از مستندسازی می برید که نتیجه اش می شود آن چیزی که من در جشن خانه سینما به عنوان داور دیدم؛ که از ۶۰ فیلمی که انتخاب شده است ۱۲ فیلم شبیه به هم است. فیلم هایی با یک رویکرد و توجه ثابت به موضوعاتی که انتخاب می شود.
سینمای مستند ابزار نیست
این کارگردان در پاسخ به این پرسش که سینمای مستند در چه شرایطی می تواند منشا اثر باشد یا در جامعه تغییر ایجاد کند، تصریح کرد: بر اساس تجربه باید بگویم که سینمای مستند ابزار نیست؛ رسانه است که ابزار است و سینمای مستند رسانه نیست؛ کارکرد رسانه چه به صورت خبر و چه به صورت فضاهای مجازی و حتی تلویزیون کارکرد آنی بیشتر و اثرگذاری سریعتری دارد. ممکن است فیلمی با همت کارگردان و صاحب اثرش تولید شود و اثراتی در ابعاد کوچک را برای مخاطبانی که فیلم را دیده اند به همراه داشته باشد و در مورد فردی خاص اثراتی را بگذارد.
نکته این است که سینمای مستند ما این اثرگذاری را ندارد به دلیل این که به صورت عمده پخش نمی شود. یعنی اولا مخاطب، علاقمند به دیدن فیلم مستند نیست و دوم این که پلتفرم هایی که برای این موضوع تهیه شده است اساسا مورد اقبال قرار نگرفته اند.
وی افزود: تنها جایی که به نظر می رسد به صورت اتفاقی ممکن است مخاطب در معرض تماشا قرار بگیرد، تلویزیون است (یعنی تلویزیون به صورت اتفاقی توسط مخاطب روشن شود و او به تماشای برنامه ای بنشیند).
مخاطبانی که در سینما حقیقت حضور دارند، مخاطبانی ثابت هستند؛ یعنی علاوه بر خود متصدیان این رویداد تعدادی مشخص از مخاطب وجود دارد که در طی سالها (با شدت و ضعف مختلف) ثابت و اینها مخاطبانی استثنا و نخبه و مشتاق دیدن فیلم مستند هستند. اقبال و دنبال کردن سینمای مستند در جهان هم به همین ترتیب است و این سینما مخاطبانی مشخص و خاص دارد.
باقری ادامه داد: اگر به دنبال کارکرد برای سینمای مستند هستیم باید بدانیم که فضایی برای دیدن فیلم مستند (که مورد اقبال مخاطب عام واقع شود)، نداریم. قبل از آن برای فرهنگسازی لازم است که این نیاز در جامعه وجود داشته باشد. نمی شود که ما به زور در جامعه نیاز ایجاد کنیم. این نیاز در جامعه ما وجود ندارد و داستان این گونه است که به همان اندازه که نیاز به کتاب در جامعه ما وجود ندارد برای سینمای مستند هم چنین نیازی از سوی این جامعه وجود ندارد.
اگر به سمت تغییر ذائقه برویم این فرهنگسازی است اما زمان می برد و نه این که دائما جشنواره برگزار و فیلم تولید کنیم و خودمان را به جامعه و مخاطبی عرضه کنیم که علاقمند به دیدن فیلم مستند نیست.
در تلاش برای جلب مخاطب عام، سینمای مستند تهی میشود
باقری با اشاره به تغییرات اخیر سینمای مستند، تصریح کرد: کارکرد سینمای مستند مانند ادبیات نیست که برای جذب مخاطب عام تر تلاش کند. موضوع این است که سینمای مستند درحال انطباق با مخاطب عام است و وقتی این امر روی دهد؛ در سطح زیباییشناختی، فیلم های مستند خالی از نگاه می شوند؛ آنچه امروز وجود دارد یعنی در فیلم هایی که تماشا می کنیم سوالی وجود ندارد. نه سوالی از موضوع برجسته است و نه سوالی که کارگردان از خود به عنوانی فردی که جهانی را خلق کرده، بپرسد. فیلم ها صرفا در حال گزارش شرایط موجود هستند و این دست تولیدات کارکردی اجتماعی ندارند.
این که دائم موضوع بزهکاری اجتماعی گزارش شود، در انتها به این می رسد که مثلا فلان سوژه مشخص یا دیگری درگیر موضوعی است. این ها کار خبرنگاری است. خبرنگاران در این مورد قوی تر از مستندسازان کار می کنند یعنی اتفاقا خبرنگاران بیشتر از مستندسازان در دل جامعه هستند.
وی افزود: منتهی مستندسازان به سراغ این سوژه های خبری می روند و آنها را دستاویزی برای تولید فیلم قرار می دهند و دلیل آن این است که در حال حاضر توجه جشنواره های جهانی به فیلم هایی که اسم آن را اجتماعی می گذارند زیاد است.
موضوع دیگر این است که در یک دهه گذشته مدیرانی متولی تولید فیلم مستند در ایران رویکردشان دقیقا همان رویکرد جشنواره های خارجی بوده و علاقه داشتهاند تولیدات ما در جشنواره های خارجی پخش شوند؛ بر این اساس زیبایی شناسی فیلم ها به سمتی می رود که قابل فهم تر شود و برای آنها کارکرد داشته باشد نه برای داخل ایران.
سینمای مستند ما یک سینمای حرفهای نیست
این مستندساز در توضیح این موضوع که سینمای مستند امروز ایران چه جایگاهی در سینمای مستند جهان دارند، بیان کرد: ما بسیار کوچک هستیم هم به لحاظ تولید و هم به لحاظ فضا؛ یعنی ممکن است تعداد تولیدات مستند ما زیاد باشد اما به نسبت پول در گردشی که برای تولید هزینه میشود یا رویکردهای آکادمیک جهانی فضای بسیار محدودی داریم.
چه تعداد از فیلم های ما در سال در جشنواره های جهانی شرکت می کنند و در کدام جشنواره ها؟ البته جشنواره زیاد است و بالاتر از ۱۵ هزار جشنواره کوچک و بزرگ در سطح جهان برگزار می شود اما سینمای مستند ما یک سینمای حرفه ای نیست و عرضه و تقاضا در آن وجود ندارد.
باقری ادامه داد: این سینما قادر به تامین بودجه خود نیست و عمده تولیدات آن بخش دولتی است (بالای ۸۰ درصد) که از منابع مختلف تلویزیون، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی پول می آورند و باعث تولید می شوند؛ چون عرضه و تقاضا وجود ندارد. این فیلم ها در جای خود باقی می مانند و ممکن است تعدادی محدود در جشنواره های جهانی شرکت کنند یا همین فیلم هایی که در جشنواره های جهانی شرکت می کنند جوایزی بگیرند اما به آن معنا نیست که در دنیا جایگاهی برای فیلم مستند داریم. زیرا در معنای عام کلمه اصلا حرفه ای نیستیم.
وی در انتها و در پاسخ به این سوال که باتوجه به نزدیکی رویداد جشنواره سینما حقیقت، روند کیفیت این جشنواره از آغاز تاامروز را چگونه می بینید، خاطرنشان کرد: به لحاظ ساختاری، اجرایی، شکلی، تعداد فیلم ها پیشرفت داشته است ولی به لحاظ محتوایی هروز در حال فقیرتر شدن هستیم.
اگر ۵ دوره اول سینما حقیقت را با ۵ دوره آخر آن با توجه به فیلم های مختلف با رویکردها و موضوعات گوناگون، مقایسه کنید، متوجه خواهید شد تنوع فیلم هایی که در سینما حقیقت شرکت می کردند چه اندازه بود.
وی افزود: جشنواره سینما حقیقت به لحاظ فنی و ساختاری در تمام این سالها جشنواره ای حرفه ای شده اما فیلم های ما به دلیل بضاعت محدود محتوایی از شکل اجرایی جشنواره عقب مانده است. یعنی به نظر می رسد جشنواره سینما حقیقت به استانداردهایی نزدیک شده است ولی فیلم ها از استانداردهای محتوایی دور هستند. بر این اساس جشنواره بر خلاف مضامین نمایشی از حرفه ای بودن را به تصویر می کشد.
جشنواره کار خودش را می کند اما دوستانی که قدرت پیگیری در سیاستگذاری های سینمای مستند (در تلویزیون، در مرکز گسترش و در موسسات جدیدی که در چند سال اخیر به صورت عمده فیلم تولید می کنند) را دارند، باید نگاهشان را تغییر دهند و ببینند چه می خواهند.
این مستندساز یادآور شد: مدیران اگر در تولیدات مستند دنبال کارکرد اجتماعی هستند، باید بدانند تولیدات حال حاضر کارکرد مطلوب را ندارد. اگر تولیداتی با کارکرد جشنواره ای می خواهند باید گفت بله این این موضوع تاحدودی محقق شده است اما در یک همدستی هوشمندانه بین فیلمسازان مستند و مدیرانی که برای سینمای مستند تصمیم می گیرند، رویکردها شبیه همدیگر و فیلم ها یک شکل اند.
مهدی باقری، متولد سال ۱۳۶۰ در تهران و دانش آموخته، دوره دو ساله کارگردانی سینما در مدرسه فیلم تهران زیر نظر احمد الستی است. او علاوه بر مستندسازی به تدوین و عکاسی نیز مشغول است و آخرین ساختهاش مستند پیر پسر است که در لیست ۱۰ فیلم مستند برتر سال ۱۳۹۰ به چشم میخورد.
اهالی خیابان یک طرفه، افسونگر ساسانی، پیله، ایران شهر، ناگهان تو گم شدی و دیوار،آخرین بوم نقاشی از جمله آثار باقری در مقام کارگردان مستند است؛ و دو فیلم «دیوار،آخرین بوم نقاشی» و «ناگهان تو گم شدی» در سال ۱۳۹۱ موفق به دریافت جایزه از چهار جشنواره «سینما حقیقت»، «فیلم کوتاه تهران»، «فیلم رشد» و «مستند تجسمی فیلم فجر» شده است.
وی همچنین تدوینگر فیلمهایی چون از پس برگهای انجیر (لیلا خوانساری)، نوزودی (شهرزاد راستانی)، دنیای شیرین (شیرین برق نورد)، سیاهان ایران ( فرهاد ورهام )، وظیفه عمومی (مهدی قربان پور) و … را برعهده داشته است.