رضا حیدری، مدیرعامل و نایب رییس هیات مدیره هلدینگ فولاد متیل در یادداشتی تخصصی به اهمیت احیای معادن کوچک مقیاس در سطح کشور پرداخت. در این یادداشت آمده است:
احیای معادن کوچک میتواند ناجی صنعت فولاد باشد. صنعتی که در سالهای پیش روی خود نگرانیهایی به جهت تامین مواد اولیه دارد و این موضوع در صورت عدم توجه میتواند اهداف پیشبینی شده صنعت فولاد در افق ۱۴۰۴ را با چالش مواجه کند.
امروز تامین مواد اولیه یکی از دغدغههای اصلی صنعت فولاد است. هرچند تامین انرژی هم توانسته مشکلی جدیتر برای این صنعت ایجاد کند، اما تامین مواد اولیه میتواند بر قیمت تمام شده این حوزه اثر گذاشته و توان رقابتی فولادیها در بازارهای جهانی را کاهش دهد و در ادامه این موضوع زنجیروار بر میزان سرمایهگذاری و استقبال سهامداران موثر خواهد بود.
اما مشکل دقیقا از کجا شروع شد؟ با نگاهی به وضعیت زنجیره ارزش فولاد به خوبی میتوان دید میزان سرمایهگذاری در این زنجیره طی سالهای گذشته متوازن نبوده و همین موضوع توانسته در بحث تامین مواد اولیه مشکل ساز شود. در واقع تمرکز سرمایه روی برخی حلقهها و غفلت از حلقههای دیگر، مشکلاتی را به وجود آورده که امروزه بیش از پیش واردات مواد اولیه را جدی میکند، اما در این بخش نیز هزینههای حملو نقل میتواند باب جدیدی در رقابت پذیری فولاد ایران ایجاد کند.
هرچند وزارت صمت در تلاش است با مذاکرات صورت گرفته، به معادن افغانستان که عیار بالایی هم دارد ورود کند، اما پیش از آن باید به سراغ معادن کوچک مقیاس رفت؛ چراکه با فعالسازی آنها علاوه بر ایجاد اشتغال جدید بخشی از نیاز فولادیها نیز تامین خواهد شد.
بررسی سرمایهگذاریهای صورت گرفته در زنجیره ارزش فولاد نشان میدهد متاسفانه در بخش معدن اقدامات قابل قبولی صورت نگرفته و خلا زیادی در بحث تولید کنسانتره برای سالهای آینده احساس میشود و لازم است در ادامه این مسیر روی سرمایهگذاریها دقت بیشتری وجود داشته باشد تا توسعه بدون نگاه متوازن انجام نگیرد.
در واقع این موضوع حمایت از معادن کوچک را الزامی میکند، زیرا بخش زیادی از کسری فولادسازان از معادن کوچک قابل تامین است اما باید توجه داشت شیوه کار معادن کوچک با بزرگ متفاوت است و فولادیها نباید از این موضوع غافل باشند.
معادن کوچک نیاز به حمایت دارند زیرا بسیاری از آنها مشکل تامین نقدینگی داشته و نتوانستهاند خود را به ظرفیت برسانند درنتیجه باید فولادسازان به سمت حمایت از معادن کوچک رفته و حتی با قیمتی بالاتر از آنها خرید کرده تا این واحدها فعال شوند، اما همان طور که اشاره شد همکاری با آنها متفاوت با معادن بزرگ است؛ زیرا تغییر عیار در معادن کوچک میتواند برای فولادسازان مشکل ساز باشد، اما استفاده از راهکارهایی میتواند این مشکل را برطرف کند.
کارشناسان بخش معدن به ویژه فعالان حوزه اکتشاف معتقدند، معادن کوچک درست هنگامی که صنعت فولاد در تامین مواداولیه با مشکل مواجه است، میتوانند به عنوان ناجی به کمک صنعت بیایند. در سالهای گذشته میزان ذخیره و عیار این معادن باعث شد چندان در سالهای قبل مورد توجه قرارنگیرند؛ اما با توجه به اهمیت این بخش، احیای این بخش از معادن در دستور کار قرار گرفت و تنها در سال گذشته منجر به احیای ۴۵۳ معدن و اشتغالزایی برای ۳۵۰۰ نفر شد. در نتیجه فعال سازی این معادن نقش مهمی در ارتقای سطح مناطق معدنی که عموما مناطق محروم هستند دارد.
کارشناسان اظهار میکنند، فولادسازان باید به سمت بهره برداری از معادن کوچک و متوسط مقیاس گام برداشته تا بخشی از نیاز خود را به مواد اولیه که بحران این روزهای صنعت تلقی میشود تامین کنند. از سویی دیگر ساز و کار بهرهبرداری و خرید مواد اولیه باید به صورتی باشد که این معادن بتوانند با حل مشکلات خود میزان بهرهوری را افزایش دهند. همچنین کمبود نقدینگی و تامین ماشین آلات از مهمترین موانعی است که معادن کوچک با آن مواجه بوده و باید این موضوع به کمک دولت و همراهی فولادسازان حل شود.
در نهایت آن چیزی که امروز برای هر دو سوی ماجرا مهم است، حرکت به سمت فعالسازی معادن کوچک مقیاس است که میتواند بازی برد – برد برای بخش معدن و صنعت فولاد کشور باشد.
چهار گام دولت برای احیای معادن کوچکمقیاس
حرکت به سمت فعالسازی معادن کوچک مقیاس، اولین گام دولت در راستای تامین مواد اولیه صنایع معدنی کشور است.
گام بعدی که دولت میتواند در آن قدم بگذارد و به کمک فعالان صنعتی کشور بشتابد، واگذاری پهنههای معدنی جدید و بلوکه شده به شرکتهایی است که نیازمند مواد اولیه هستند و در صورت عدم تامین خوراک برای واحدهای صنعتیشان، حیاتشان با خطر مواجه خواهد شد.
گام سوم در جهت تامین مواد اولیه صنایع معدنی کشور، تسهیل شرایط واردات ماشینآلات معدنی، تجهیز و نوسازی آنها برای توسعه فعالیتهای اکتشافی و معدنکاری است؛ زیرا در شرایط فعلی، بسیاری از معادن کشور به دلیل استفاده از ماشینآلات کهنه و فرسوده، امکان بهرهبرداری از ظرفیت واقعی آنها وجود ندارد و ضمن کاهش بهرهوری، منجر به بالارقتن قیمت تمام شده مواد معدنی شده است. البته نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد، لزوم حمایت از تولیدکنندگان داخلی ماشینآلات معدنی است که همواره مورد تاکید دولت بوده است؛ اما اکنون و در شرایطی که معدنکاران نیازمند ورود ماشینآلات جدید و بروز معدنی هستند، میتوان ضمن موافقت با ورود ماشینآلات، در ادامه مسیر به سمت بومی سازی ماشینآلات و تجهیزات معدنی حرکت کرد.
گام چهارم ایجاد زیرساختهای حمل و نقل است که باید مورد توجه دولت قرار گیرد و شرایط لازم به جهت تسهیل واردات مواد اولیه در شرایطی که امکان تامین نیاز از منابع داخلی وجود ندارد را برای فعالان صنعتی فراهم کند. در واقع لجستیک واردات مواد اولیه را میتوان یکی از مواردی دانست که متاسفانه امروزه در کشور به دلیل نبود شرایط زیرساختی مناسب، به خوبی انجام نمیگیرد و هزینه بالایی از حمل و نقل را بر واردکننده مواد معدنی تحمیل میکند.
در نهایت آنچه میتواند منجر به حیات بخش معدن و توسعه صنایع معدنی کشور گردد، احیای معادن کوچک مقیاس و استفاده از ظرفیتهای موجود آنها در جهت تامین مواد اولیه صنایع کشور است؛ موضوعی که اگر نادیده گرفته شود، بالاجبار مصرفکنندگان مواد اولیه معدنی را به سمت واردات سوق داده و درنهایت باعث خروج ارز از کشور خواهد شد.