وقتی حرف از موفقیت و آدمهای موفق میشود یک فهرست از فاکتورها و معیارها در ذهن شکل میگیرد. موفقیت واژهای است که از کودکی بارها و بارها به عنوان نشانهای از دستیابی به آمال و آرزوها از آن یاد میکنیم. با خیالپردازی، هدفگذاری و تلاشهای مستمر، غایتی تعیین میکنیم و رسیدن به آن را مسیر اصلی زندگی خود قرار میدهیم. اما آیا همیشه آماده رسیدن و پذیرش این غایت هستیم؟
به شکل کلی هرگونه دستیابی به جایگاه اجتماعی، ثروت، شهرت و محبوبیت را که بتواند حسی از رضایتمندی در فرد ایجاد کند، موفقیت میدانیم. شاید رسیدن به همه این رتبهها همزمان ممکن نشود اما تعریف دیگر موفقیت، کسب هر موقعیت بامعنا و همخوان با خواست ذهنی است. نیاز به کسب موفقیت یا به تعبیری خودشکوفایی که در آن فرد میتواند به نهایت توانمندیهای خود دست یابد، جزء نیازهای حیاتی بشری و نشانهای از رشد حداکثری استعدادهای اوست.
شاید در نظر اول خندهدار یا غیر ممکن به نظر برسد که چیزی را با همه وجود بخواهیم اما در عین حال برای داشتن آن مضطرب شویم و آن را پس بزنیم اما این واقعیت مورد تجربه خیلی از ماست. زمانی که امکان پیشرفت در شغل را داشتید اما در دمدمههای کسب یک پست بالاتر و جدید از محل کار خود جدا شدید، زمانی که کسی را بیش از همه دوست داشتید و بیش از همه از او فرار کردید.
این گریز از کسب بهترینها و موفقیت را به عنوان «عقده یونس» در روانشناسی یاد میکنند. در داستان زندگی یونس پیامبر، او تلاش بسیاری در دعوت مردم به یکتاپرستی میکند، بعد از چندی آنها را به هیچ وجه اصلاحشدنی ندانسته و دست از دعوت برمیدارد. پس از آنکه یونس آنها را ترک میکند، مردم به علت ترس از نزول عذاب الهی دست از بتپرستی میکشند و به یکتاپرستی ایمان میآورند. یونس سوار بر کشتی راهی دیار دیگر میشود که در میان راه به نشانه هشدار الهی و فرار از مسئولیت در شکم ماهی گرفتار میآید. ترس از موفقیت یا عقده یونس نوعی فرار از مسئولیت و اضطراب تحقق استعدادهای بالقوه خویشتن است اما برخی آن را واکنشی در برابر ترس از شکست میدانند.
https://tejaratgardan.ir/?p=220019