پایگاه خبری تجارت گردان؛ گروه جامعه: سرخ شدن رنگ دریاچه ارومیه در اواخر دولت محمود احمدینژاد که نتیجه سالها برداشت بیش از ظرفیت حوضه آبریز دریاچه بود زنگهای هشدار مرگ دریاچه را به صدا درآورد؛ این چالش از همان روزهای ابتدایی ایده شکل گیری یک ستاد ملی برای احیای دریاچه ارومیه را به دنبال داشت، ستاد فراقوهای که قرار بود بر عملکرد وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست. دیگر نهادهای مرتبط نظارت داشته باشد تبدیل به یکی از شعارهای انتخاباتی حسن روحانی برای دوره یازدهم ریاست جمهوری شد.
دولت وی با وعده احیای دریاچه ارومیه روی کار آمد و میتوان گفت وعده احیای دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین شعار اجتماعی دولت حسن روحانی در ابتدای شکل گیری بود که بنا داشت با متوقف کردن رویه سدسازیها در اطراف حوضه آبریز دریاچه ارومیه، اعمال پروژههای همچون طرح نکاشت و کاهش وابستگی شدیدی به منابع آب و خاک این دریاچه را از خطر مرگ نجات دهد.
دولت یازدهم و دوازدهم برای تحقق بخشیدن به وعده دولت محیط زیستی و احیای دریاچه ارومیه ۱۱ هزار میلیارد تومان هزینه کرده اما در سال پایانی فعالیت خود، تضمین نتایج را منوط به همکاری دولت بعد دانست
دولت یازدهم و دوازدهم برای رسیدن به این هدف، طی ۷ سال گذشته حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان هزینه کرده است. و اکنون در واپسین سال فعالیت دولت دوازدهم، رئیس سازمان محیط زیست که به صورت همزمان مسئولیت دبیری کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه را هم بر عهده دارد، اعلام کرده که سطح آب این دریاچه تا سال ۱۴۰۶ به تراز اکولوژیک خود میرسد، هر چند در سالهای ابتدایی فعالیت این ستاد گفته میشد دریاچه تا سال ۱۴۰۰ (همزمان با پایان سال فعالیت دولت) به تراز اکولوژیکی خود خواهد رسید.
کلانتری با اشاره به اینکه امسال عملیات سختافزاری احیای دریاچه به اتمام میرسد، اظهار داشت که وعده ایی که رئیس جمهور در سال ۱۳۹۲ به مردم داده بود محقق خواهد شد. البته با توجه به اینکه وعده رسیدن به تراز اکولوژیک دریاچه ۶ سال پس از پایان این دولت است، رئیس سازمان محیط زیست وعده احیای دریاچه را نه به طور کامل بلکه منوط به همراهی دولت بعدی دانسته و گفته است: نمیتوانم قول بدهم نتایج حاصله در دولت بعدی حفظ شود.
تبدیل یک مطالبه اجتماعی به یک اقدام سیاسی
برای احیای دریاچه ارومیه، ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه ۱۹ پروژه کلان تعریف کرده بود که بر سه محور کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی، آوردن آب جدید از حوضههای آبریز ارومیه (انتقال بین حوضهای)، و استفاده از آبهای رود که قبلاً در حوضه آبریز مورد استفاده قرار میگرفت. در گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری که براساس عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه منتشر شده است احیای دریاچه ارومیه از یک مساله اجتماعی به یک اقدام سیاسی از سوی دولت تبدیل شده و به همین دلیل احتمال حاکمیت نظریههای کارشناسی در آن از همان سالهای ابتدایی به حداقل رسید. این مسئله باعث شد که تمرکز برای طرحهای انتقال آب با اشکال سازهای نسبت به اقناع افکار مردم (به ویژه کشاورزان و باغداران دو استان درگیر با مساله) برای تغییر الگوی کشت بیشتر باشد در حالی که تمرکز برای تقاضای تالاب چالشهای هیدروپلیتیکی را به همراه دارد که از همان ابتدا از سوی کارشناسان محیط زیست مورد انتقاد قرار گرفت.
نادیده انگاری تبعات انتقال آب از رودخانهای با آب شیرین به دریاچهای با آب شور
مهرداد میرسنجری کارشناس محیط زیست و پژوهشگر ژئوپلتیک در گفتوگو با پایگاه خبری تجارت گردان، با اشاره به اینکه نگاه دست اندرکاران و متولیان ستاد احیای دریاچه ارومیه از همان ابتدا ملی نبوده و بیشتر به دنبال منافع سیاسی خود بودند، گفت: در چالشهای زیست محیطی هنر ما این است که برای تأمین نیازهای خود، کمترین تغییر و آسیب را به محیط طبیعی وارد کنیم و انتقال آب بین حوضهای بر اساس این دیدگاه پذیرفته شده نیست.
وی در ادامه مدیریت و بهره مندی از آبهای مرزی را از دو جنبه زیست محیطی و جنبه ملی حائز اهمیت دانست و گفت: از نگاه محیط زیستی آبهای میان مرزی باید در همان محل مورد استفاده قرار گیرد.
میرسنجری با اشاره به اینکه ستاد احیا باید رودهای منتهی به دریاچه را مدیریت میکرد و سدهایی را که بر روی آنها بسته شده بود را باید مورد بازنگری قرار میداد، گفت: سیستم طبیعی و حوضه آبریز طبیعی دریاچه ارومیه با انتقال آب بین حوزهای دچار مشکل میشود چرا که انتقال آب شیرین رودخانه زاب به دریاچه شور ارومیه به هیچ وجه مورد پذیرش زیست شناسان نیست و در این ستاد هم مورد مطالعه قرار نگرفته است که بدانیم چه تبعاتی خواهد داشت.
از سوی دیگر بنا به گفته مسئولان ستاد، باید از محل لایروبی رودخانهها چیزی حدود، ۲۵۰ میلیون متر مکعب آب به دریاچه وارد میشد، اما در این زمینه مطالعه انجام نشده و مشخص نیست آیا این هدف ۷ سال گذشته محقق شده است یا خیر. البته در دو سال منتهی به پایان کار دولت حسن روحانی در ستاد احیا که با صرف هزینههای گزاف احیای دریاچه باید نتایج حاصل از فعالیت بروز پیدا میکرد، بارشهای بی سابقه و ترسالی به کمک آمد.
شرایط رویایی بارش در حوضه دریاچه ارومیه به نام احیاکنندگان سند خورد
محمد درویش کارشناس محیط زیست و منابع طبیعی در گفتوگو با پایگاه خبری تجارت گردان با اشاره به اینکه تنها حوضهای که طی سه سال گذشته ترسالی را تجربه کرده است، حوضه آبریز دریاچه ارومیه است، گفت: حتی شرایط بارندگیهای امسال نسبت به سال گذشته نیز بهتر است، هیچکدام از حوضههای آبریز در کشور این حجم بارش را تجربه نکردهاند، و تنها ارومیه این شرایط رویایی را داشته است.
وی با انتقاد از اینکه ستاد احیا طی ۷ سال فعالیتش نتوانسته است سطح اراضی کشاورزی و باغات در اطراف دریاچه را کاهش دهد، ابراز داشت: مهمترین عامل خشک شدن دریاچه افزایش بارگذاری کشاورزی بوده و هست، چطور انتظار داریم وقتی همچنان وزیر جهاد کشاورزی با افتخار از تولید محصول آب برسیب در این حوضه صحبت میکند و همچنان چغندر قند با وسعت زیاد کاشته میشود دریاچه احیا شود؟
وی تنها طرح مهم دنبال شده از سوی ستاد احیا را طرح انتقال آب از سرچشمههای رودخانه زاب عنوان کرد و گفت: این طرح همانند دیگر طرحهای انتقال آب به دلیل تبعات زیست محیطی اش، همیشه مورد انتقاد کارشناسان محیط زیست بوده است.
درویش با اشاره به اینکه اجرای چند برنامه لایروبی و جمع آوری ذهاب شهرهای اطراف دریاچه، نوعی عوام فریبی برای پوشاندن مشکلات درونی ستاد است. گفت: طرح «نکاشت» یکی از مهمترین طرحهایی بود که میبایست از سوی ستاد دنبال میشد اما پس از مدتی به نام طرح «به کاشت» تغییر نام داد و در نهایت با توجه به تعارضاتی که با وزارت جهاد کشاورزی به وحود میآورد مسئولان ستاد از اجرای آن صرف نظر کردند.
کاهش وسعت اراضی باغی و کشاورزی، راهی که ستاد نرفته از آن بازگشت
درواقع، مهمترین و ماندگارترین اقدام ستاد احیا، باید تغییر الگوی کشت در نظر گرفته میشد که براساس این طرح وسعت اراضی کشاورزی و باغی در این حوزه باید به اندازه موجود در دهه ۱۳۸۰ باز میگشت و معیشت جایگزین با قدرت فراوزارتخانه ای ستاد احیا دنبال میشد، اما در نهایت این ستاد تسلیم فشارهای منطقهای و لابیها شد و هزینههای ستاد هم صرف مدیریتهای سازهای شدند.
ظرفیتهایی که دریاچه ارومیه خود برای احیا دارد
درویش معتقد است: اگر بتوانیم وسعت اراضی کشاورزی را کاهش دهیم همچنان میتوانیم دریاچه را احیا کنیم. برای رسیدن به این هدف باید در مسیر معرفی معیشتهای جایگزین و استحصال انرژیهای نو حرکت کنیم و از مزیت همجواری با مرزها برای ایجاد منطقه آزاد تجاری بهره مند شویم. به گفته وی دریاچه میتواند قطب گردشگری شمال غرب کشور باشد.
نبود نگاه مدیریت پایدار، کار احیای دریاچه را سازه محور کرد
مهمترین هدفگذاری از نظر کارشناسان محیط زیست برای احیای این دریاچه پس از تغییر الگوی کشت، تعادل بخشی سطح آبهای زیرزمینی این حوضه است چون سالهاست بهره برداران و باغ داران با حفر هزاران چاه غیر مجاز تمامی شریانهای حیاتی دریاچه را از این طریق میبلعند. قرار بر این بود که وزارت نیرو با نصب کنتور بر روی چاههای مجاز و پر کردن چاههای غیرمجاز میزان مصرف را کنترل کند. اما به نظر میرسد این برنامه مهم هم فراموش شد.
شیرین ابوالقاسمی کارشناس محیط زیست نیز در گفت وگو با پایگاه خبری تجارت گردان با بیان اینکه پایداری و رسیدن به نقطه تراز اکولوژیک در دریاچه زمانی رخ میدهد که دریاچه ارومیه تولید آب طبیعی داشته باشد، گفت: راههای اصلی ورود آب به این دریاچه حوضچههای آبی کف آن است که باید این حوضچهها غنی و پرآب شود؛ این شرایط با قطع زنجیره پمپاژ آب سفرههای آب زیرزمینی رخ میدهد.
ابوالقاسمی خاطرنشان کرد: هدایت آب از دو رودخانه سیمینه رود و زرینه رود به دریاچه شاید در زمان خشکسالی کمک کننده باشد اما چاره ساز نیست.
وی با بیان اینکه ستاد احیای دریاچه نتوانست با وزارت جهاد کشاورزی برای مدیریت مصرف و انسداد چاههای غیر مجاز کنار بیاید، اظهار داشت: به همین دلیل مسئولان ستاد برای رسیدن به نتیجه مطلوب در زمان محدودی که در اختیار داشتند به سمت ایجاد عملیات سازهای رفتند. در حالی که سالهاست وزارت جهاد کشاورزی با صدور مجوز برداشت از منابع آبی بیش از ظرفیت دریاچه، کشاورزان را محق در توسعه باغات حتی تا مرز دریاچه کرده است.
این کارشناس با اشاره به اینکه وظیفه ستاد احیای دریاچه ارومیه باید ایجاد هماهنگی میان دستگاهی (وزارت نیرو، جهاد، کشور و سازمان محیط زیست) باشد و از این طریق مدیریت پایدار را رواج دهد، گفت: چون ستاد روی خوشی از دستگاهها ندید خود وارد میدان شد.
با وجود هزینههای سرسامآوری که برای مدیریت سازهای ستاد احیا شده حتی اگر دریاچه را همین امروز هم رها کنیم، اتفاق متفاوتی برای آن رخ نمیدهد
ابوالقاسمی، نگاه شخص عیسی کلانتری به عنوان مسئول اصلی ستاد را هم در این عدم موفقیت بی تأثیر ندانست و ابراز داشت: کلانتری همانند سالها فعالیتش به حوزه کشاورزی، دیدگاه مدیریت پایدار منابع را در سیاستهای ستاد مورد توجه قرار نداد. درحالیکه ستاد باید در قدم نخست به جای کاشت گونههایی مثل سیب و چغندر، با ایجاد مشوقهایی تولید گیاهان شورپسند را به باغداران و کشاورزان پیشنهاد میداد که نیاز آبی افسار گسیخته باغات را متوقف کند.
وی معتقد است: با وجود هزینههای سرسامآوری که برای مدیریت سازهای ستاد احیا شده اگر دریاچه را همین امروز هم رها کنیم اتفاق متفاوتی از آنچه تا امروز رخ داده برای آن نمیافتد.
عدم حمایت و پشتیبانی از ذینفعان دریاچه برای تغییر رویکرد و بهره برداری
این کارشناس محیط زیست لایروبی رودخانهها، تصفیه آب فاضلاب شهرهای اقماری، انتقال آب از رود زاب و هدایت آب سیمینه رود و زرینه رود را در مقابل مدیریت مصرف آب سفرههای زیر زمینی برای دریاچه کم اهمیتتر خواند و گفت: از حوضه ۵ میلیون هکتاری دریاچه ارومیه در حال حاضر ۳.۴ میلیون هکتار را باغات و املاک خصوصی تشکیل دادهاند این باغات چه میکنند؟
وی ادامه داد: کارخانههای فرآوری متعددی در نتیجه این نوع برداشت از باغات در منطقه فعال شده و گویی باغداران و کارخانههای فرآوری هم قسم شدهاند تا نیاز کل خشکبار دنیا را تأمین کنند. خب در این شرایط چه انگیزهای برای تغییر کاربری اراضی میان باغداران به وجود میآید.
به گفته این کارشناس ستاد باید مشوقهایی برای تغییر این رویکرد آب محور در نظر میگرفت، ایجاد یک طرح گردشگری لاکچری در دامنههای سبلان، یا نگاه سازه محور در احیا، چنین انگیزهای را در منطقه به وجود نمیآورد و دولت باید حمایت و پشتیبانی همه جانبهای را از بهرهبرداران از این منابع داشته باشد.
ابوالقاسمی با اشاره به مثبت بودن تراز بارندگی در این حوضه آبریز طی سه سال اخیر، گفت: هرچند در سالهای اخیر بارندگیهای خوبی در این حوزه وجود داشته است، اما مصرف موجود، تکافوی تأمین نیازهای اکولوژیک دریاچه را نمیدهد و نمیتوان به این شرایط امیدوار بود.
به گزارش مهر، هرچند به نظر میرسد تلاش برای احیای دریاچه نیمه جان ارومیه در ابتدا با نگاههای زیست محیطی و اجتماعی همراه بود، اما با تبدیل این نگاه به یک شعار سیاسی آسیب دید و با وجود صرف بودجههای کلانی که به واسطه سیاسی شدن مساله احیا خرج شد و ایجاد پروپاگاندای رسانهای برای القای موفقیت دولتی که خود را تنها دولت محیط زیستی ایران میخواند، شتابزدگی در کسب نتایج ملموس و روی آوردن به مدیریت سازهای باعث شد، نقش مؤثر ذینفعان در جهت دهی به مصرف و برداشت از منابع آبی نادیده گرفته شود و همانطور که عیسی کلانتری دبیر اجرایی ستاد احیای دریاچه اذعان داشت: تضمینی بر باقی ماندن نتایج هزینه چند هزار میلیاردی احیای این دریاچه در سالهای آتی وجود ندارد.