به گزارش ایسنا، بازگشت رامین رضاییان به پرسپولیس، همانند قهرمانان اساطیری بود؛ عده ای به فرودگاه رفتند و در مقابل در باشگاه از او استقبال کردند و نام او را فریاد زدند؛ گویا او همان بازیکنی نبود که برای پیدا کردن داروهای مورد نیاز پدرش در بحبوحه کودتا در ترکیه، به این کشور رفت و مهدی طارمی را هم هوایی کرد تا پرسپولیس بزرگترین ضربه چند دهه گذشته خود را از طریق رامین رضاییان و مشاورههایش به مهدی طارمی بخورد.
البته فراموشکار بودن هواداران و به طور کلی جامعه ایران، مختص به ماجرای رامین رضاییان نیست که هر طور خواست با تیم محبوبش رفتار کرد و در بازگشت هم مورد استقبال شدید مردم قرار گرفت. موارد مشابهی از این دست وجود دارد که در این سال ها رخ داده است.
مهدی طارمی یکی از همانهاست. او که به ترکیه رفته بود، وقتی دید طاقت ماندن در آنجا را ندارد، با خوشحالی وافر هواداران پرسپولیس به ایران برگشت و نتیجه، محرومیت پرسپولیس از دو پنجره نقل و انتقالات و از دست رفتن جام قهرمانی آسیا شد.
یا در استقلال، روزبه چشمی که یک سال قبل قراردادش را تمدید کرده بود، با اتمام فصل هوس حضور در فوتبال قطر را کرد و بدون خداحافظی با هواداران تیمش و به صورت غیر منتظره راهی خارج از ایران شد. او بعد از یک سال، بدون توجه به این ناراحتی، به استقلال برگشت و حالا یکی از کاپیتانهای این تیم هم به شمار می رود و محبوبیت زیادی بین هواداران دارد.
مهدی ترابی هم یکی از همین بازیکنان است. ستاره پرسپولیس در لیگ نوزدهم، با اتمام فصل، با استناد به پرداخت نشدن ۱۰ درصد از دستمزدش، اقدام به فسخ قرارداد کرد و با انتقالش به العربی، یک ریال عم عاید پرسپولیس نشد اما با عملکرد ضعیفش، مجددا با دعوت گل محمدی و حمایت هواداران به این تیم برگشت و دوباره محبوب هواداران تیمش شد.
به این نامها، می توان بازیکنان بسیاری را اضافه کرد که دوست داشتند از ایران بروند و به دلار حقوق بگیرند اما نمی خواستند حقیقت ماجرا را به هواداران بگویند. امید ابراهیمی، علی کریمی، شجاع خلیل زاده، حسین کنعانی زادگان، مهدی قایدی، علی علیپور، احمد نوراللهی و حتی فرهاد مجیدی و خیلیهای دیگر بودند که هیچ وقت مانند سروش رفیعی ساده و صریح نگفتند برای پول بیشتر به خارج از ایران می روند و کاسه و کوزه ها رو روی سر مدیریت باشگاه شکستند یا دلایل غیرواقعی دیگری مطرح کردند تا هنگام بازگشت مجدد به تیمشان که معمولا با افت فنی هم همراه است، محبوبیت گذشته را داشته باشند.
پر بیراه نیست اگر به تاسی از کتاب “ایران، جامعه کوتاه مدت” دکتر محمد کاتوزیان، جامعه هوادارای در فوتبال ایران را هم “کوتاه مدت” بنامیم؛ هوادارانی که به شدت رفتار و عملکرد بازیکنان و ستاره های تیمشان را هنگام خروج به شدت نقد می کنند اما وقتی همین بازیکنان با افت فنی مواجه می شوند و مانند چشمی یا رضاییان دیگر خریداری ندارند، با مهربانی همان بازیکنان را از فرودگاه به سمت میز قرارداد استقبال می کنند.
البته هدف از این گزارش زیر سوال بردن توانایی های فنی بازیکنان و انتقاد از بازگشتشان به تیم های استقلال و پرسپولیس نیست چرا که مشخصا بازیکنانی مانند رضاییان، ترابی، امیری یا روزبه چشمی همین الان هم جزو بازیکنان برتر ایران هستند اما رفتارهای تند هواداران با این بازیکنان و تلاش این ستارهها برای ماستمالی کردن نوع جدایی خود به منظور حفظ محبوبیتشان در زمان بازگشت، یک دهن کجی بزرگ به هواداران و قشری است که گذشته را فراموش نکرده اند.
انتهای پیام