به گزارش ایرنا، ورود واژگانی مانند «تیم حکومتی»، «وزیر رنگی»، «حمایت از تیم خاص»، «دُردانه دولت»، «سهمیه دستوری» و «قهرمانیهای اسنپی» مدتی است که وارد ادبیات فوتبال ایران شده و برخی برای توجیه این واژهها، استدلالهای جالبی را طرح میکنند. استدلالهایی که در پشتش تنها جو سنگین فضای مجازی قرار دارد. این جو در حالی پیش میرود که در حال تبدیل شدن به دستاویزی برای انکار خدمات دولت به ورزش است.
البته این انگها و منتسب کردن یک تیم به حکومت سابقه طولانی دارد و وزارت ورزش و جوانان به عنوان مالک اصلی ۲ باشگاه سرخآبی، در گذشته نیز با انگ جانبداری از یک تیم روبرو و در زمان ناکامی برخی از منتقدان دیواری کوتاهتر از دیوار ساختمان سئول پیدا نکردند؛ ساختمانی که اگر خدمات آن در هفت سال گذشته به ورزش ایران بررسی شود هر منتقد منصفی را به تمجید وادار خواهد کرد.
واکاوی ریشه این انتقادات مربوط به یک دوره خاص نیست بلکه در هفت سال گذشته بر محور موفقیت تیم و ناکامیهای متوالی تیم دیگر در جریان بوده است. اما آیا این ناکامی و عدم نتیجه گیری در میدان دستوری است و تیم رقیب نیز با ابزار قدرت وزیر ورزش و معاونان او شکل گرفته است؟ پاسخ این پرسش منفی است زیرا دولت حاکم در ایران همواره خود را منتخب مردم تعریف خواهند کرد و حتی پس از طناب کشی های سیاسی و حزبی باز هم از ظرفیت های رقیب استفاده خواهد کرد و این نگاه تمامیتخواه در حوزه ورزش بیش از سایر حوزهها است حوزهای که افتخارآفرینی آن به نام یک نفر نوشته نمیشود بلکه افتخار آن مربوط به تمام مردم ایران است.
مجموعه اقداماتی در دولت یازدهم و دوازدهم انجام شده است که یادآوری آن میتواند بخشی از جای خالی ذهن هواداران را پر و علامت سوالهای ذهنی آنان را پاسخ دهد. بخش از این اقدامات به شرح زیر است:
یکی از مهمترین اقدامات کمک وزارت ورزش به ۲ باشگاه کمک مالی بود که موجب شد تا این ۲ تیم برای حضور در لیگ قهرمانان مشکلی نداشته باشد. کمک مالی به این ۲ باشگاه در حالی بود که آنها پیش از آن بودجه مصوب خود را دریافت کرده بودند و این کمک افزون بر بودجه، موجب شد تا در برخی از فصل ها بدهی هایی که میراث مدیران قبلی بود را هم تسویه کنند.
دومین اقدام تلاش وزارت ورزش برای نگهداری مربیان موفق ۲ تیم بود و این تلاش در جریان رفتن برانکو ایوانکویچ و آندره استراماچونی به خوبی دیده شد. در پرونده سرمربی ایتالیایی استقلال تهران، وزارت ورزش با رایزنی با سفیران ایران در ایتالیا و سایر کشورها زمینه را برای بازگشت او فراهم کرد اما این سرمربی بر موج اعتراضی هواداران سوار و به دنبال کسب امتیازات نقد در برابر وعدههای نسیه بود. او هر چند در فضای مجازی خود را دوستدار استقلال معرفی کرد اما در میز مذاکره شیکپوشی بود که پنجه آهنین داشت و به دنبال منافع خاص خود بود.
یکی از مشکلات ایران در زمان تحریم قطع ارتباط بانک بود که به صورت ناجوانمردانهای تحمیل شد؛ ارتباطی که شرایط انتقال پول را برای مربیان و بازیکنان خارجی سخت کرد. این موضوع به معضلی برای ۲ تیم بزرگ و ر فوتبال ایران تبدیل شده بود و در نهایت خسارتهای زیادی را به فوتبال ایران تحمیل کرد. خسارتی که در پرونده مارک ویلموتس، وینفرد شفر، برانکو ایوانکوویچ و آندره استراماچونی به خوبی احساس شد. وزارت ورزش با تدبیر خود در حالی به این مشکل پایان داد. قانون منع به کارگیری مربیان و بازیکنان خارجی نسخه شفابخش وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال برای حل پرداختیهای ارزی بود.
هر چند که وزارت ورزش با بودجه مصوب کمک کرد تا مربیان بزرگی مانند استراماچونی، برانکو و کالدرون برای ۲ تیم فراهم کرد اما ناتوانی مدیریتی نه تنها این مربیان بزرگ را حفظ نکرد بلکه فرصت استفاده از دانش آنان به تهدید ارزی تبدیل و تیمها را در آستانه محرومیت و کسر امتیاز قرار داد. البته با تهدید فیفا و اخطاریه به باشگاه وزارت ورزش و جوانان تنها در یک ماه گذشته با اقدامات روند پرداختیهای ۲ تیم را تسریع کرد و در نهایت آنان تا این تاریخ از محرومیت و احتمال سقوط به دسته پایین تر رهانیده شدند.
حل مشکل مالیاتی، رایزینی با سازمان خصوصی سازی و طرح واگذاری ۲ باشگاه از جمله اقدامات دیگری بود که وزارت ورزش و جوانان در راستای حمایت از ۲ تیم تهرانی انجام داد. حمایتی که آنان را در آستانه خصوصی کردن قرار داده است. اگر خصوصی سازی در دولت دوازدهم رخ دهد ،می شود از آن به عنوان یک رویداد تاریخی یاد کرد؛ رویدادی که در کنار چشم پوشی وزارتخانه از حق رای خود در مجمع دستاورد طلایی به شمار خواهد رفت.
نگاهی به نتایج پرسپولیس و استقلال در چند سال اخیر بیندازیم. پرسپولیس در چهار دوره اخیر لیگ برتر به مقام قهرمانی دست پیدا کرده است. آنها یک دوره هم فاتح جام حذفی شدند. در سوی مقابل استقلال هم موفق شد یک بار قهرمان جام حذفی شود و ۲ بار در مقام نایب قهرمانی قرار گرفتند و یک بار نیز نایب قهرمان جام حذفی شدند. به عبارتی دیگر از هشت جام اخیری که در فوتبال ایران توزیع شده، ۶ جام نصیب سرخابیهای پایتخت شده و همیشه آنها جزو مدعیان قهرمانی بودهاند. طبیعی است که در برخی ادوار، برخی تیمها نتایج بهتری گرفتهاند. همانطور که پرسپولیس در قریب به یک دهه تنها ۲ قهرمانی جام حذفی را به دست آورد و استقلال در همان برهه زمانی لیگ و جام حذفی را فتح کرد. از طرفی این ۲ تیم پای ثابت نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا هم بودهاند و میتوان گفت در چند سال اخیر نتایجشان کاملا رضایتبخش و فوقالعاده بوده است.
در پایان باید گفت که به نظر می رسد که ابداع واژه ها و ورود آنان به فوتبال در چند سال گذشته به صورت هدفمند بوده وبرخی از منتقدان این دولت بر آن سوار شدند تا با انکار دستاوردهای این دولت آن را در بخش ورزش ناکام جلوه دهند. این انگ ها در حالی به سمت و سوی وزارت ورزش هدایت می شود که برخی برای فرار از ناکامی از دیوار کوتاه وزارت ورزش گذشته و پشت کرسی مدیران ارشد آن مخفی میشوند تا تیر انتقادات به جای مربی یا بازیکن به مسوولان ورزش اصابت کند.
https://tejaratgardan.ir/?p=78887