به گزارش تجارت گردان به نقل از پایگاه خبری بانک مسکن-هیبنا، کمپین «من ایرانم، مرا دریاب» از سوی بانک مسکن به چالش های حوزه آب می پردازد. چندی پیش خبر پروژه انتقال آب در کشور منتشر شده است. برخی معتقد هستند که طرح ملی انتقال آب خلیج فارس به فلات مرکزی به عنوان گامی مثبت محسوب شده، اما برخی کارشناسان محیط زیست نیز نسبت به این موضوع واکنش مثبتی نداشتند.
طرح ملی انتقال آب خلیج فارس به فلات مرکزی توسط وزارت صمت، با همکاری و تعامل وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو و همکاری بخش خصوصی راه اندازی شده است و آب مورد نیاز معادن گل گهر، مس و سرچشمه از این طریق تامین میشود هرچند همواره تاکید وزارت نیرو در پروژههای انتقال آب، تامین آب شرب در مناطق خشک کشور است اما انتقال آب خلیج فارس قرار نیست که صرفا برای تامین آب شرب باشد و مصارف صنعتی را هدف قرار گرفته است. اگرچه که سازمان محیط زیست موضع مخالفی در این خصوص نگرفته است، اما برخی کارشناسان معتقدند که این کار برهم زدن تعادل اکو سیستم است.
از سوی دیگر، آمار و اطلاعات مشخصی از تعداد و ابعاد طرحهای انتقال آب در دسترس نیست و مشخص است که تا زمانی که آمایش سرزمین در ایران صورت نگیرد نمیتوان پروژههای انتقال آب را بهدرستی ارزیابی و درباره درست یا غلط بودن اقدامات اظهار نظر کرد. دههها است که درباره آمایش سرزمین صحبت میشود اما اقدام چشمگیری در این زمینه انجام نشده است. از این رو تصمیمگیریهایی که اکنون در این زمینه گرفته میشود فردی است چراکه براساس آمایش سرزمین صورت نمیگیرد به همین جهت هر شخص و هر کارشناسی ممکن است نظر متفاوتی را ارائه کند که هیچ یک از این تصمیمات نه قابل نقد، نه قابل توجیه و نه قابل دفاع است.
از نگاه کارشناسان، نباید برای اجرای طرحهای انتقال آب بین حوضهای به بهانه تامین آب شرب و بیشتر با هدف تامین آب برای بخش صنعت و گاهی کشاورزی چنین هزینههای گزافی را متحمل شد، هرچند مسئولان تاکید می کنند که بودجه و هزینه پروژههای انتقال آب برای شهرها اهمیت ندارد و آنچه مهم است تامین آب شرب استانها و مناطقی است که دسترسی به آب ندارند اما واقعیت این است که طبیعت ظرفیتهایی دارد و هر مکان طبیعی شرایط خاص خود را دارد و انسانها نباید بیش از اندازه این خصوصیات و نظم طبیعت را دستکاری کنند.
از نگاه کارشناسان محیط زیست؛ قرار نیست همه نقاط کشور و جهان پر از آب، درخت و مکان استقرار صنایع و کشاورزی باشند. وجود جغرافیای خشک و نیمه خشک با خصوصیات و ویژگیهای منحصر بهفرد خود نیز یکی از الزامات جهان هستی است که باید در نظم جهانی به آن احترام گذاشت و نباید درصدد تبدیل آن به جغرافیایی متفاوت با تمرکز بر انتقال آب به آن باشیم.
کارشناسان معتقدند که اصولا پروژههای انتقال آب بین حوضهای در کیفیت آب منطقه مبدا تاثیر میگذارد، علاوهبر این آبی که قرار است از دریا منتقل شود نیاز به تصفیه شدن دارد و تصفیه آب شور املاحی را دفع می کند و بر جای میگذارد که خود معضلات بزرگ و اساسی را به دنبال خواهد داشت همچنین حین اجرا و بهرهبرداری از پروژههای انتقال آب بخش بزرگی از سواحل از بین میروند در حالی که این بخش از سواحل که پروژههای انتقال آب در آنها جانمایی شده میتوانستند از طرق دیگری مانند گردشگری، استقرار صنایع و… آورده بیشتری برای اقتصاد کشور داشته باشند اما با اجرای این نوع پروژهها نه تنها این قابلیتها را از آن مناطق سلب میکنیم بلکه با تحمیل چالشهایی جدید، هزینه های بیشتر را بر این مناطق زمینهسازی می شود. انتقال آب بین حوضهای به معنی برداشت آب از مبدا و اضافه کردن آن به مقصد است و نکاتی که باید در انجام چنین پروژههایی به آن توجه داشت این است که آیا تمهیداتی برای جبران برداشت آب از مبدا اندیشیده شده است؟ یا اجرای چنین پروژههایی تنها آلودگی و چالشهای دیگری را برای استانها و نقاط مبدا بر جای میگذارد؟