به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری در ادامه نوشت: «امروز مالک شکستخورده تراکتور در چنین شرایطی تصمیم به واگذاری باشگاه گرفته که خود این مسئله هم با توجه به بدهی انبوه و چند میلیون یورویی باشگاه بهسادگی اتفاق نخواهد افتاد. همین حالا که بحث واگذاری تراکتور به کارخانجات مس وجود دارد، خیلیها در مجموعه مقصد موضع منفی گرفتهاند. حتی نمایندگان کرمان در مجلس نطق کردهاند که «چرا بدهی این باشگاه باید از جیب مردم منطقه ما پرداخت شود؟» صدالبته تراکتور آن قدر بزرگ و محبوب هست که بارش روی زمین نماند اما در مجال فعلی یک سؤال جدیتر جلب توجه میکند؛ این که چطور کار زنوزی با باشگاه تبریزی به اینجا کشید؟ چرا پروژهای که قرار بود با او به اوج موفقیت برسد، این طور زمین خورد و وجهه خود آقای مالک را هم مخدوش کرد؟ به نظر میرسد زنوزی در تراکتور دست کم مرتکب سه اشتباه اساسی شد.
فقط پول کافی نیست
مرور رفتار و گفتار محمدرضا زنوزی در روزهای آغازین مالکیتش بر تراکتور نشان میدهد او فرض میکرده خرجکردن پول فراوان برای کسب موفقیت کافی است. زنوزی بهسرعت سراغ جذب بازیکنان و مربیان گرانقیمت و اسمورسمدار رفت. با جان توشاک که آشکار بود از انگیزه کافی برای تلاش و کسب موفقیت برخوردار نیست، قرارداد سه ساله بست و امثال مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و احسان حاجصفی را جذب کرد. در باشگاه تحت مالکیت زنوزی، بازیکنی مثل کوین کنستانت به صرف سابقه بازی در میلان، بدون توجه به مشکلات جسمانیاش جذب شد و در نتیجه بدون حتی یک جلسه تمرین ۸۰۰هزار یورو غرامت از تراکتور گرفت. این هیجانات در بحث تغییرات پیاپی مدیریتی و نیز عزل و نصب پیاپی مربیان هم به چشم میخورد. زنوزی تصور میکرد چون دارد ریختوپاش میکند، موفقیت باید خودبهخود از راه برسد. این در حالی است که با هزینه بسیار کمتر و درایت و بردباری بیشتر، حتما نتیجه بهتری به دست میآمد.
بذر نفرت، میوه عشق نمیدهد
تراکتور با تیمهایی مثل پرسپولیس و استقلال رقابت دارد که این مسئله کاملا طبیعی و حرفهای است. اصلا لذت فوتبال به همین مسائل است و همه جای دنیا شما بین باشگاههای مختلف چنین رقابتی را میبینید. اینها اما بحثهای هواداری است و مدیران ارشد باید از ذوبشدن در چنین فضایی بپرهیزند. زنوزی اما به این موضوع بیتوجه بود. مالک تراکتور به پرسپولیس و استقلال لقب «دردانههای دولت» را داده بود و چپ و راست علیه آنها موضع میگرفت؛ مخصوصا از این جهت که سالهای مالکیت او در تراکتور با دوران قهرمانی پرسپولیس مقارن شد، سرخپوشان پایتخت سوژه همیشگی حملات زنوزی بودند. او این تیم را به نام قدیمیاش یعنی «پیروزی» میخواند و مدعی میشد «پرسپولیس» یک کلمه خارجی است! چنین رفتارهایی از یک فرد بالغ که ادعای مدیریت کلان اقتصادی دارد دور از انتظار مینمود. این کارها اگرچه در کوتاهمدت با اقبال بخشی از بدنه هواداران تراکتور همراه شد اما دیری نپایید که ترفند عوامگرایانه زنوزی خاصیتش را از دست داد. از یک جا به بعد همان هواداران از او کار بیشتر و بهتر میخواستند و البته که دست زنوزی خالی بود. در نتیجه کار به جایی رسید که لایککنندگان حملات زنوزی به پرسپولیس و استقلال، علیه او تجمع کردند و شعار دادند: «آذربایجان یک کلام، تحویل بدید والسلام.» بله، بذر نفرت میوه عشق نمیدهد.
پول فوتبال برنمیگردد
اشتباه دیگری که نهتنها زنوزی، بلکه اغلب سرمایهگذاران بخش خصوصی مرتکب آن شدند، این بود که تصور میکردند هزینههایی که در فوتبال میکنند، یک روز به آنها برمیگردد؛ یعنی از یک جا به بعد میتوانند باشگاهها را سودده کنند، اما این تصور حداقل با ساختارهای امروز فوتبال ایران همخوانی ندارد. مسیرهای کسب درآمد در کشور ما بسته است. وقتی نتوانید حق پخش تلویزیونی بگیرید یا به طور اختصاصی پیراهن و شال و کلاه بفروشید، معلوم است که ضرر خواهید کرد. سرمایهگذاران بخش خصوصی شاید مدتی به خاطر عشق و علاقه یا هر هدف سالم و ناسالم دیگری از جیب هزینه کنند اما پس از مدتی خسته خواهند شد. چه کسی حاضر است هر روز دست توی جیبش کند و یک مشت اسکناس را دور بریزید؟ این رویه تا کی میتواند ادامه بیابد؟ این است که تا زمان اصلاح این ساختار معیوب، بخش خصوصی بخت موفقیت پایدار در فوتبال ایران را نخواهد داشت. از این نظر، زنوزی هم یکی بود شبیه بقیه… .»
انتهای پیام