به گزارش روز پنج شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، شاعران و نویسندگانی که دغدغه ملی دارند، در ایران کم نبودهاند. ادیبانی که هر یک روش مخصوص به خود را برای اعتلای فرهنگ ایران برگزیدند و هنر را برای بازنمایی شکوه این سرزمین به کار گرفتند. این هفته، سراغ شاعران و نویسندگانی میرویم که وطن، نخستین اولویت زندگی هنری شان بوده و از این رهگذر، الهام بخش و مربی نسلهای پس از خود شدهاند. شاعرانی که با موسیقی و هنر، پیوندی جاودانه دارند.
نویسندهای از همسایگی میرزا کوچک خان جنگلی
گیلان، سرزمین وطن پرستان بی شماری بوده است، جنگلهای سبز این خطه از شمال کشور، رنگ سبز پرچم ایران را به یاد میآورد و مردمانی را به رخ میکشد که برای سرزمینشان از عافیت گذشتند. یکی از این مردمان، کیومرث صابری فومنی است، مردی که او را به نام گل آقا شناختهایم.
کیومرث صابری فومنی نویسنده، طنزنویس و معلم، ۷ شهریور ۱۳۲۰ در صومعه سرا متولد شد. در شانزده سالگی در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک نفر را میپذیرفت، قبول شد و در هجده سالگی به عنوان معلم یک دبستان روستایی، کار خود را آغاز کرد. سال ۱۳۴۰ پس از دریافت دیپلم در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و همزمان با تدریس در دبستان و دبیرستان، به تحصیل پرداخت.
در سال ۱۳۶۲، در حالی که شانس به دست آوردن پست وزارت را نیز داشت، ناگهان از همه مسئولیتهای دولتی خود کناره گرفت و پس از مدتی، از روز ۲۳ دی سال ۱۳۶۳ شروع به نوشتن یادداشتهای روزانه طنز با نام مستعار «گل آقا» و تحت عنوان «دو کلمه حرف حساب» با محتوای انتقاد از دستگاههای دولتی و مشکلات موجود جامعه در صفحه سوم روزنامه اطلاعات کرد، که نقطه عطفی در طنز نویسی ایران و احیاگر طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب بود.
وی همچنین با نظر داشتن به یکی از اسامی مستعار خود در توفیق (میرزاگل) اسم مستعار «گلآقا» را برای خود انتخاب کرد. با گذشت مدت زمانی کوتاه از آغاز انتشار «دو کلمه حرف حساب»، صابری به عنوان مهمترین منتقد حکومت در داخل کشور، مطرح شد، محمدعلی جمالزاده از اولین کسانی بود که با ارسال چند نامه، صابری را به ادامه راه تشویق کرد و طنز صابری را ستود.
صابری در آبان سال ۱۳۶۹ اولین نسخهٔ هفتهنامه گل آقا را به قیمت ۱۵ تومان منتشر کرد که با نایاب شدن نسخههای اولیه مجبور به تجدید چاپ شد. فعالیتهای گل آقا منحصر به هفتهنامه باقی نماند، ماهنامه گل آقا، سالنامه گل آقا، هفتهنامه «بچهها… گل آقا»، انتشارات گل آقا برای انتشار کتب طنز و کاریکاتور، و سرانجام خانه طنز ایران جهت پرورش طنزنویسان جوان، از دیگر فعالیتهای کیومرث صابری بود.
دوم آبان سال ۱۳۸۱ در دوازدهمین سالگرد انتشار هفتهنامه گل آقا، همزمان با چاپ ۵۴۸ شماره نشریه، گل آقا تصمیم به تعطیلی هفتهنامه گرفت و سرمقاله را با نام صابری امضا کرد.
کیومرث صابری فومنی پس از دورهای تحمل بیماری سرطان خون، ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ در بیمارستان مهر تهران دارفانی را وداع گفت.
عصر ضحاک، روایت یک انقلاب
کتاب عصر ضحاک، یکی از معدود آثار جدی صابری است که برداشتی از روایت کاوه و ضحاک در شاهنامه فردوسی است. ضحاک نمونه شر و بدی و کژی و نابخردی و اهریمنصفتی است که مردم در طی سلطنت او تجربه هزار سال ظلم و ستم را بر جسم و روح خود تحمل کردند. تا اینکه کاوه، مردی از توده مردم، خطر کرد و در برابر این ظلم و ستم به پا خاست و از ناراضیان پراکنده جمعیتی متشکل گردآورد و برای رویارویی با ضحاک، فریدون را برگزید. این کتاب در هفت فصل حوادث دوران ضحاک را بازگوی می کند.
عصر ضحاک در ۶۴ صفحه، توسط انتشارات گل آقا به چاپ رسیده است.
شاعر وطن
بسیاری از ما آهنگ ایران جوان را شنیدهایم اما نام شاعر آن در گوشهای فراموش شده باقی مانده است.
بیژن ترقی، ترانهسرا، شاعر و مدیر انتشارات خیام ۱۲ اسفند سال ۱۳۰۸ در تهران متولد شد. پدرش محمدعلی ترقی از جمله ناشران شناخته شده زمان خود بود که انتشارات خیام را بنا گذاشت که در زمان خود آثار فراوانی در حوزه فرهنگ و هنر را به بازار کتاب ایران عرضه کرد. پدر بزرگ بیژن، حاج باقر کتابفروش هم در کتاب و نسخه شناسی فردی خبره بود و از جمله نخستین ناشران زمان ناصرالدین شاه به شمار میرفت که در زمان خود با امکانات چاپ سنگی، کتاب منتشر می کرد.
از سال ۱۳۲۰ به دلیل آنکه خانه پدری بیژن، محل رفت و آمد شاعران بنامی چون گلچین معانی، امیری فیروزکوهی و شهریار شد، ذوق فرهنگی وی هم به سمت شعر و شاعری سوق پیدا کرد.
در سال ۱۳۲۴ امیری فیروزکوهی وی را تشویق میکند مطالعه نسخه خطی دیوان صائب تبریزی را آغاز کند. یک سال بعد وی سرودن شعر در قالب غزل و مثنوی را آغاز می کند. سال ۱۳۳۱ دیوان صائب تبریزی با مقدمه استاد امیری فیروزکوهی رامنتشر میکند و و سه سال بعد دیوان کلیم کاشانی هم فرصت انتشار مییابد.
از سالهای میانی دهه ۳۰ وی با جمعی از اهل موسیقی، همانند مرحومان علی تجویدی، غلامحسین بنان، روح الله خالقی، پرویز یاحقی و … آشنا میشود و همین آشنایی اسبابی را فراهم میآورد تا وی برای آهنگهای این بزرگان ترانه بنویسد. برخی از ماندنیترین ترانههای این دوران، که به دوران طلایی گلها معروف است، حاصل همکاری ترقی با موزیسنهای نامدار آن دوران است.
ترانههایی چون آتش کاروان، برگ خزان، تا بهار دلنشین، گل اومد بهار اومد و… از جمله کارهای درخشان وی در این دوره به شمار میرود. خود وی در مصاحبهای گفته است که صدها ترانه و تصنیف را در این دوره ساخته است.
ترقی در سال ۱۳۵۰ نخستین مجموعه اشعار خود را با عنوان سرود برگریزان منتشر کرد و در همین سالها پژوهش خود روی دیوان حزین لاهیجی راهم به بازار کتاب عرضه کرد. بعدها وی مجموعهای از شعرهای در برنامهی گلها را شامل مثنویها، رباعیها، طنزها، اخوانیات، شعرهای نو و غزلیات و ترانههایش را در کتاب آتش کاروان، منتشر کرد. در این کتاب همچنین برخی اظهار نظرات اهل فرهنگ و شاعران و هنرمندان درباره جایگاه ترقی در شعر و موسیقی و ترانه سرایی آمده است.
بیژن ترقی در سال ۱۳۷۵ از کار نشر کنار کشید و انتشارات خیام را تعطیل کرد او همزمان با آغاز به کار ارکستر ملی روی آهنگی از علی تجویدی ترانهای سرود که محمدرضا شجریان آن را با رهبری فرهاد فخرالدینی خواند.
ترقی در سالهای پایانی عمر خود، ترانه ایران جوان را سرود که با رهبری پیمان سلطانی بر روی آهنگی از مسیولومر که به عنوان نخستین سرود ملی ایران شناخته می شود، اجرا شد. ترقی در سالهای آخر عمر به بیماری قلبی دچار شد و روز جمعه، چهارم اردیبهشت سال ۱۳۸۸ دار فانی را وداع گفت.
کتاب آتش کاروان دربردارنده مجموعه سروده های بیژن ترقی است که غزلیات، ترانه ها، شعرهای آزاد و منظومه های متفرقه این شاعر را که حاصل تلاشی پنجاه ساله است در خود جای داده که گنجینه موسیقی ایران نیز به شمار میآید.
این کتاب را انتشارات بدرقه جاویدان در ۵۶۰ صفحه منتشر کرده است.
رها چون رهی
محمدحسن معیری متخلص به رهی دهم اردیبهشت ماه ۱۲۸۸ هجری شمسی در تهران متولد شد. او از سال ۱۳۲۲ شمسی به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر (بعداً وزارت صنایع) منصوب شد و پس از بازنشستگی در کتابخانه سلطنتی که بعدها کتابخانه ملی شد، اشتغال داشت.
معیری عضو انجمن موسیقی ایران بود و اهنگسازی صاحب نظر به شمار میرفت. وی در سالهای آخر عمر در برنامهٔ گل های رنگارنگ رادیو در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد. رهی معیری که تا آخر عمر مجرد زیست، در بیست و چهارم آبان سال ۱۳۴۷ شمسی پس از رنجی طولانی از بیماری سرطان معده درگذشت و در مقبره ظهیرالدوله شمیران به خاک سپرده شد.
مجموعه اشعار رهی معیری، شامل زندگی نامه، غزلیات، رباعیات، برخی نامه های او به دوستانش و نیز مقالاتی در بزرگداشت او در ۵۴۴ صفحه توسط نشر نگاه منتشر شده است.