کیومرث صابری فومنی مشهور به گلآقا، کامبیز درمبخش را چنین معرفی می کند: «همه با دهان فریاد میکشند و او با دستش».
چنین تعبیری برای درمبخش کافی است که از وی به عنوان یکی از کاملترین فعالان حوزه کارتون مطبوعاتی یاد کنیم که خود را به عنوان معیار، در جامعه هنری و مطبوعاتی ایران و جهان اثبات کرد.
هنرمندی که به مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران در بستر تاریخ کاملا آگاه بود و توانست فرزند زمانه خویش شود. درم بخش با درک صحیح از «مخاطب» و «وضعیت»، آثاری را خلق کرد که در حین واکنش، به کنشی بدل شود که توانایی ایجاد گفتمان را داشته باشد. گفتمانی که ردِ آن را می توان، در آثار هنرجویانش یافت که اکنون به اساتیدی بدل شدند که غایت درمبخش را تکامل می بخشند.
آثار درمبخش ویژگی پیوند زدن «دوران» را دارد؛ زمانی که آدمک هایش به عنوان کارکتر جان می گیرند، سوژگی خالق، از میان خطوط سیاه در زمینه کاغذ سفید عیان می شود و می تواند زمان را از گذشته به آینده احضار کند و به یک بیانیه تبدیل شود که فارغ از زمان و مکان، انسان را غایت در نظر می گیرد.
سادگی را می توان مهمترین شاخصه آثار و زندگی درم بخش دانست که می تواند فارغ از معنازدگی واژه ها، عینیت تجربه زیسته هنرمند معنی شود. سادگی در فرم اجرا و خلق مفاهیم پیچیده از وضعیت روزمره وجوه سه گانه آثار درمبخش هستند که توانست با تداوم آن در طول نیم سده به هویت بصری وی بدل شود آنچنان که آن را به عنوان سبک شخصی هنرمند بشناسیم.
چند خط منحنی در آثار درم بخش معنایی جهان شمول می آفریند که می تواند مصداق کم گوی و گزیده گوی شود.
این سبک، با حضور شخصیتی نمادین که درمبخش آدمک می نامید و جزییات چهره آن هیچ وقت مشخص نمی شود در تمامی آثار درم بخش به عنوان عنصر تکرار شونده، قوام می یابد و می توان پافشاری بر این حضور را به مثابه فاعل اشتراکی مولف و مخاطب پنداشت که با خطوطی ساده و سیاه روی کاغذ شکل میگیرند و فقدان عامدانه رنگ؛ ملیت و نژاد را از بین می برد و راه خیال را برای مخاطب باز می گذارد تا بتواند شخصیت ها را به رنگ تجربه خود تاویل کند.
زبان هنری درمبخش داری لهجه ای شخصی است که هرچند طنزش پهلو به پهلوی گروتسک حرکت می کند ولی برای خود هویتی تازه می سازد که گزندگی نقدش؛ نه به تلخی، که به بیداری منتهی شود.
درمبخش اولین اثر خود را در سن ۱۵ سالگی در نشریه ارتش که پدرش سردبیر آن بود به چاپ رساند و این سادگی، سرمایه سال های پیچیدگی های تجربی درم بخش است که مهمترین سلاح نفوذ بر مخاطب است و می توان شناخت دقیق از مخاطب را محصول فعالیت رسانه ای در هنرمندی دانست که فهمید مخاطب کنونی کمتر حوصله مواجهه با پیچیدگی های فرمی را دارد. هنرمند با گذشت زمان به این فرم شخصی می رسد و اگر برای مثال کتاب طرح های مینیاتورهای سیاه رو مورد مطالعه قرار دهیم که در فاصله سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ در روزنامه آیندگان منتشر شد، از پیچیدگی هایی برخوردار است که مخاطب را با نظامی از نشانه های بصری روبرو می کند و عناصر بصریِ غالب مینیاتورها همچون جام و می و ساقی جای خود را به دشنه و خون و شلاق می دهد که با رمزگشایی سمبلیک از این آثار، مخاطب می تواند به خوانشی تازه دست یابد.
مینیاتورهای سیاه که از نظر درمبخش، مهمترین مجموعه آثار اوست، نگاهی انتقادی به مسائل سیاسی و اجتماعی دوران قبل از انقلاب دارد که با آمیختن مینیاتور و کاریکاتور استبداد را در یک بستر تاریخی در ایران تحلیل کرده است.
درمبخش هنرمندی پرتلاش بود که تا آخرین روزهای زندگی اش به جهان پیرامون خود توجه داشت و حتی در ۷۹ سالگی دست از کار بر نداشت. کرونا را می توان از آخرین موضوع های خلق این هنرمند دانست که در نهایت نفس هایش را به شماره انداخت.
قلم از میان انگشتان کامبیز درم بخش تا آخرین روزهای عمرش نیفتاد و این تنها دلیلی است که می توان فراغش را آسانتر تحمل کرد؛ چرا که معتقد بود «مرگ من زمانی است که نتوانم خلق کنم» و خرسندیم که مرگ خود را به چشم خود ندید.