«مرتضی نجفیقدسی» فعال قرآنی و رسانهای که خاطرات متعددی از شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی دارد، در یادداشتی به برخی از این موارد اشاره کرده است. در ادامه این خاطرات را به نقل از وی میخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا (سوره نساء، آیه ۶۹)؛ کسی که از خدا و پیامبر(ص) اطاعت کند با کسانی خواهد بود که خدا به آنها نعمت خودش را کامل کرده است، مانند پیامبران، صدیقین، شهدا و صالحین و اینها بهترین رفیقان هستند.
از این آیه شریفه استفاده میشود که همنشینی با انبیا، اولیا، صالحان و شهدا که بهترین بندگان خدا هستند، برای همه انسانها ممکن است و فقط شرط لازمش اطاعت کردن از خدا و پیغمبر اکرم(ص) است و این بستر رشد و بالندگی از زمان نبی مکرم اسلام حضرت محمد(ص) تاکنون و تا قیامت برقرار است و همه انسانها میتوانند به این کمال نهایی برسند.
حادثه جانگداز شهادت حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید ابراهیم رئیسی و همراهشان قلوب نه تنها مردم مسلمان ایران، بلکه بسیاری از مسلمانان در کشورهای مختلف به ویژه عراق، پاکستان، هند، کشمیر، لبنان و دیگر کشورها را تحت تأثیر قرار داد و مجالس عظیمی برای بزرگداشت این شهدا برگزار شد. حضور میلیونی مردم در شهرهای تبریز، تهران و مشهد و دیگر شهرها نشانگر وحدت ملی ملت ایران و همبستگی عمومی است و یکی از برکات این حادثه به مانند شهادت شهید سلیمانی، ایجاد وفاق ملی و بیانگر وفاداری مردم به آرمان شهدا بود.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای مهمترین خصیصه مرحوم شهید رئیسی را مردمی بودن عنوان کردند که در مجموعه فضائل شهید جمهور، بروز و ظهور بیشتری داشت.
نحوه آشنایی
آشنایی من با جناب رئیسی از اوایل دهه هفتاد از هیئتی در میدان منیریه تهران آغاز شد که واعظ آن هیئت بود و من هم معلم قرآن آن جلسه و لذا مکرر توفیق دیدار داشتم.
حضور پیوسته در مسجد و محراب و منبر و هیئت
یکی از نکات مهم که این پیوند مردمی را زنده نگه میداشت، حضور پیوسته ایشان در مسجد، محراب، منبر و هیئت بود. با وجود مسئولیتهای سنگین در قوه قضاییه اعم از ریاست بازرسی کل کشور، معاونت قوه قضاییه و دادستان کل کشور همواره سعی میکردند، شبها اقامه نماز جماعت را در مسجدی داشته باشند و بارها شاهد بودم بسیاری از کسانی که دستشان به مسئولان قضایی نمیرسید، به مسجد ایشان میآمدند و در حیاط مسجد، منتظر خروج ایشان میماندند تا عرض حال کنند و پیگیر مشکلات قضایی خود در محاکم شوند.
گاهی این مراجعات مردمی آنقدر زیاد بود که بیش از یک ساعت طول میکشید تا از مسجد خارج شوند. روزی به جناب رئیسی، عرض کردم که برای ورود به مسجد که بازرسی انجام نمیشود و همه گونه آدم هم رفت و آمد میکنند، شما چطور با خیال راحت در کنار مرد و زن میایستید و با آنها مشغول گفتوگو میشوید؟ از کجا معلوم این خانمی که به شما مراجعه کرده، زیر چادرش نارنجکی و یا بمبی نباشد. شهید رئیسی این خطر را به جان میخرید و حاضر نبود که ارتباط مردم با او قطع شود و حقیقتاً حلال بسیاری از مشکلات مردم در همان مسجد بود و این روش یک جلوه بارز از مردمی بودن است.
علاقه به روضهخوانی
علاقه این شهید بزرگوار به روضه و منبر یکی از ویژگیهای برجستهاش بود و حتی الامکان حضور در جلسات هیئتها و روضهخوانی و منبر رفتن را جزء برنامههای اصلی خود میدانست و یک جلسه روضه هفتگی هم داشت که گاهی چند نفره برگزار میشد، مثلاً در سفری که در معیت ایشان کربلا مشرف بودم، این روضه هفتگی را با خانواده در صحن حرم حضرت ابوالفضل(ع) بر پا کردند و خودشان روضه خواندند.
احترام و تکریم مادر
شهید رئیسی مادر خیلی نورانی و نازنینی دارد که در سفر کربلا ایشان را همراهی میکرد و چون ایشان توان راه رفتن نداشتند، با ویلچر او را به حرم و زیارت میبرد و با اینکه در این سفر دیگر همراهان ایشان هم بودند، مقید بود که ویلچر مادر را خود راه ببرد و اجازه نمیداد تا خودش حضور دارد، دیگران این کار را انجام دهند.
بذلهگویی و بانشاط بودن از ویژگیهای بارز جناب رئیسی بود و کمتر باری بود که این شهید را ببینم و یک لطیفه و یا جمله خندهدار از ایشان نشنوم و گاهی میگفتم؛ حاج آقا من از این روحیه شاد شما متعجبم! شما از صبح تا شب با پروندههای سنگین قضایی و جرم و جنایت سروکار دارید و واقعاً نباید اعصابی برای شما باقی مانده باشد، ولیکن هر شب که به مسجد میآیید با روحیهای بشاش و شاداب با مردم برخورد میکنید و حتی برای خنداندنشان لطیفه هم میگویید و البته یک غرض دیگر هم داشت و او میخواست با این بذلهگوییها فضای سنگین یک مقام بلندپایه را بشکند تا آنها احساس خودمانیتری کرده و سفره دلشان را باز کنند.
سادهزیستی و سالم ماندن
از نکات مهم زندگی شهید رئیسی، سادهزیستی و مواظبت از دخل و خرج بود؛ به طوری که حتی حاضر نمیشد، پول سفر خود و خانوادهاش به کربلا را دیگران بپردازند و مقید بود با خرج خودش سفر کند و زیر بار منت هیچ کس نرود، چه بسیار ثروتمندانی که بارها سعی کردند تا او را در تور خود بیندازند ولی موفق نشدند و این برای فردی که بیش از سی سال در قوه قضاییه منصب داشته باشد، ولی نتوانند او را بخرند، بسیار مهم است.
در استقبال از آمدن آقای رئیسی برای ریاست قوه قضائیه
روزی در حرم حضرت امام رضا(ع) بعد از نماز صبح ایشان را دیدم و مرا به دفتر خود برد و با هم گپی زدیم، در آنجا به ایشان عرض کردم که شنیدهام رهبر معظم انقلاب قصد دارند، حضرتعالی را به ریاست قوه قضاییه بنشانند، آیا درست است؟ ایشان پاسخ داد، من هم شنیدهام ولی بنده حضور در آستان حضرت رضا(ع) را ترجیح میدهم و من هم عرض کردم بله، بهتر از آستان حضرت رضا(ع) جایی در کشور ما نیست، ولیکن قوه قضاییه به شخصی مثل شما نیازمند است که سالها در این قوه بوده و صغیر و کبیر آن را میشناسد، قاضیان فاسد و رشوهگیر را میشناسد و مشکلات این قوه را هم میداند و از همه مهمتر خودش سالم است و هنوز نتوانستهاند او را بخرند و واقعاً پشت سر چنین شخصی باید نماز خواند! ایشان هم گفت؛ حالا هر چه تکلیف شود و پس از این گفتوگو خداحافظی کردم و چند قدمی دور شدم، دیدم جناب رئیسی مشغول تلاوت قرآن شد و من با دیدن این صحنه زیبا و دلنشین برگشتم و با موبایلم تصویری از ایشان گرفتم و تعجب کرد که من دوباره برگشتم، لذا عرض کردم خواستم تصویری از شما به یادگار بگیرم و رفتم.
به تهران که برگشتم این موضوع ذهنم را مشغول کرده بود و با اینکه هنوز رهبر معظم انقلاب، تصمیم نهایی را نگرفته بودند، من به استقبال موضوع رفته و با عنوان «در استقبال از آمدن آقای رئیسی» یادداشتی نوشتم که در مورد انتصاب ایشان برای قوه قضائییه بود و نه انتخابات ریاست جمهوری که بعدها انجام شد. خوشبختانه از این یادداشت استقبال گستردهای شد و گروههای مختلف و سلایق سیاسی اقبال نشان دادند، حتی چهرههای شاخصی از اصلاحطلبان از سپردن مسئولیت قوه قضاییه به جناب رئیسی اعلام رضایت کردند و گفتند؛ ما برای انتخابات ریاست جمهوری نظر دیگری داشتیم و لیکن برای ریاست قوه قضاییه ایشان را صالح و شایسته میدانیم و خوشبختانه بعد از این اقبال عمومی رهبری معظم نیز جناب رئیسی را به ریاست قوه قضاییه نشاندند و اقدامات ایشان هم در همان مدت سه سال ریاست قوه قضاییه بسیار حائز اهمیت بود که همگان میدانند.
چه زمانی برای ما خاطرات مینویسی؟
در سفر اربعینی که توفیق همراهی با شهید رئیسی را داشتم، یک جلد از کتاب «خاطراتی از استاد پرورش» که حاوی سی یادداشت من در احوالات و شرح حال مرحوم استاد سید علیاکبر پرورش، وزیر آموزش و پرورش در دهه شصت بودند را تقدیمشان کردم و پس از خواندن این کتاب با شوخی به من گفتند: خوب، آقای نجفی شما کی میخواهید برای بنده خاطرات بنویسید؟ این جمله ولو به شوخی گفته شد، اما بیانگر آن بود که ایشان در انتظار رفتن است و نمیخواهد بماند! و البته من هم، چون قول دادم که چشم، انجام وظیفه میکنم این یادداشت را با عنوان «خاطراتی از شهید رئیسی» منتشر کردم، امیدوارم روحش قرین رحمت الهی باشد، گرچه از جسمش چیزی نماند، جز یک پیکر سوخته که انشاءالله خدای متعال جبران کند و ایشان را با پیامبران، صدیقین، شهدا و صالحین محشور بگرداند.
مرتضی نجفی قدسی
پایان پیام/.