تصلا-ال جی این روزها پابهپای رقیب دیرینه خود سامسونگ پیش میرود و تلاشش این است که از سفره احیای احتمالی برجام بینصیب نماند. آنها که با آغاز یک تحریم سریعاً بساط خود را از بازار ایران جمع کردند، بر این تصورند که در بزنگاه مذاکرات ایران و آمریکا میتوانند حضور مجدد خود در ایران را کلید بزنند. این نوع رفتار کرهایها مختص شرکت سامسونگ و محدود به بازار لوازم خانگی نیست؛ در بازار موبایل نیز حاشیههای حضور برند کرهای ادامه دارد.
شاید بهزعم بعضی از مسئولان و رسانهها، افرادی همچون عباس عراقچی و سعید عمرانی، معاون قضایی دادستان کل کشور با اظهارات خود آب پاکی را روی دست برندهای کرهای ریختهاند، اما حتی در دوران تحریم بعضی از شرکتهای داخلی برای اخذ نمایندگی کرهایها در تلاشند.
مادیران به عنوان یک شرکت ایرانی از چندی پیش برای فروش موبایلهای ال جی در بازار ایران با این شرکت وارد همکاری شد و مدتهاست خود را تنها نماینده رسمی گوشیهای تلفن همراه ال جی در ایران معرفی میکند. مسئولان این شرکت هدف خود از قرارداد جدید را توسعه سبد محصولات الکترونیکی و ارائه خدمات بیشتر به مصرفکنندگان ایرانی قلمداد کردند.
در حالی که امیرحسین مرتضائیان، مدیرعامل شرکت صنایع الکترونیک مادیران، امید داشت این همکاری سرآغازی برای مانعزداییها و تولید مستقیم محصولات ال جی در ایران باشد، اما ۱۶ فروردین سال جاری شرکت کرهای رسماً اعلام کرد که تا تیرماه به طور کامل از بازار موبایل خارج خواهد شد. البته نگاهی به فعالیت این شرکت نشان میدهد حداقل طی پنج سال اخیر فعالیت ال جی در بازار گوشیهای تلفن همراه با زیاندهی همراه بوده و از چندی پیش شایعات برای توقف فعالیت این شرکت در بازار موبایل به گوش میرسید.
ال جی که هیچگاه نتوانست در بازار موبایل خودی نشان دهد و خود را در دل مشتریان جای کند، دیگر چارهای جز خروج از این بازار پیدا نکرد. اما مادیران بدون توجه به این موضوعات و البته بدعهدیهای پیشین ال جی، تکیهگاه پوشالی برای خود ساخت. حال مادیران نهتنها در انتقال دانش و تکنولوژی ال جی به کشور ناکام مانده، بلکه در رقابت با دیگر تولیدکنندگان داخلی فرصت بومیسازی محصولاتش را از دست داده است.
طبیعتاً مسئولان مادیران هم با آیندهنگری و به امید بازگشت کرهایها به بازار لوازم خانگی ایران دست به چنین اقدامی زدند؛ وگرنه زیاندهی و استقبال ناچیز مشتریان از گوشیهای تلفن همراه طی سالهای اخیر بر کسی پوشیده نبود. در دیگر سو، از مسئولانی که بازگشت ال جی و سامسونگ را به ایران محال یا مشروط میدانند، باید پرسید که چطور در زمان تحریم اجازه فعالیت این شرکتها را در بازار موبایل میدهند و حتی در مراسم افتتاحیه و عقد قرارداد مادیران شرکت میکنند؟
بروز چنین رفتارهای دوگانهای باعث میشود کرهایها به نبود سیاست و برنامهای مشخص در بین مسئولان ایرانی پی ببرند و به راحتی تعهدات خود را زیر پای بگذارند. در حالی که کارشناسان معتقدند تغییر بالاترین مقام اجرایی کره جنوبی هم تحولی در سیستم تصمیمگیری این کشور به وجود نمیآورد، اما در ایران همزمان چند صدایی وجود دارد و هر شخص و ارگانی خود را نماینده کشور و تصمیمگیر اصلی در حوزه بینالمللی میداند.
حال باید مسئولان و برندهایی که خود را نمایندگی این محصولات در کشور میدانند به دو سوال پاسخ دهند که اگر فعالیت برندهای خارجی در ایران طبق نظر رییس دادستانی ممنوع است، دلیل تبلیغات بیلبوردی و مجازی در این زمینه چیست و در شرایطی که الجی به تازگی اعلام کرده از بازار تلفنهای هوشمند کنار کشیده است، دلیل همکاری برندهای داخلی در این زمینه با الجی چیست؟
ال جی و سامسونگ دلسوز شهروندان یا در پی حضور غیرقانونی در بازار ایران؟
برگزاری کمپین در شبکههای اجتماعی و تعریف و اجرای مسئولیتهای اجتماعی، یکی از شیوههای مهم تبلیغاتی در دنیای امروز به حساب میآید. بسیاری از شرکتهای بزرگ دنیا با استفاده از این ترفند، محبوبیت خود را در بین عوام و جامعه افزایش میدهند و مهمتر از آن جایگاه برند خود را در بازارها مستحکمتر میسازند.
شبکههای اجتماعی نیز مجالی را پیش روی شرکتهای بینالمللی گذاشتهاند تا پیش از ورود به کشورهای دیگر از طریق هشتگسازی در این پلتفرمها به معرفی و تبلیغ برند خود بپردازند. در این میان برندی را نمیتوان یافت که بدون چشمداشت به بازار کشوری خاص به برگزاری کمپین و انجام مسئولیتهای اجتماعی در آن سرزمین روی آورد.
بر این اساس اجرای چنین کمپینهایی از سوی ال جی و سامسونگ در ایران، طی ۱۶ ماه گذشته که فعالیت خود را در این کشور متوقف کردهاند، دو معنا بیشتر ندارد؛ آنها یا به نشستن در دور خوان پهنشده احتمال احیای برجام و لقمهگرفتن از آن امید بستهاند و یا در ماههایی که مدعی خروج از ایران بودند هم به شکل غیرقانونی، اما سازمانیافته کالای خود را به بازار ایران میرساندند که حاضر به انجام چنین هزینه هنگفتی برای برگزاری کمپین شدهاند.
گوشه چشم کرهایها به بازار ایران
پس از گمانهزنیهایی که در روزهای پایانی سال گذشته مبنی بر بازگشت سامسونگ و ال جی به ایران صورت گرفت، سرانجام بیستم فروردین سال جاری سعید عمرانی، معاون قضایی دادستان کل کشور، تکلیف را یکسره و اعلام کرد: این دو شرکت در شرایط سخت، مردم را تنها گذاشتند و بهطور حتم امکان فعالیت برای ال جی و سامسونگ در کشور ما وجود نخواهد داشت.
پیش از این نیز مسئولان مختلفی از دولت و قوه قضائیه و نمایندگان مجلس مخالفت خود را با ورود مجدد این دو برند به ایران نشان داده بودند تا معادلات احیای همکاری و مشارکت با کرهایها پیچیدهتر از گذشته شود. حال جدا از اینکه آیا این افراد تصمیمگیر نهایی در زمینه حضور شرکتهای خارجی در ایران هستند یا خیر، ال جی و سامسونگ در روزهایی هم که محصولات خود را به بازار لوازم خانگی ایران عرضه نمیکنند، مسئولیتهای اجتماعی خود را فراموش نکردهاند و با همکاری بعضی از نهادهای دولتی و تولیدکنندگان لوازم خانگی همچون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری و مادیران با قوت کمپینهای خود را در بازاری که به آن پشت کردهاند برگزار میکنند.
اتفاقی که نشان میدهد کرهایها بهرغم خروج از ایران همچنان کورسوی امیدی به رفع تحریمهای آمریکا و گوشهچشمی به بازار جذاب تومانی لوازم خانگی ایران دارند. حتی گروهی از تحلیلگران معتقدند بازگشت این دو برند کرهای به بازار ایران از مهمترین بحثهایی بود که در سفر نخست وزیر کره جنوبی به ایران صورت گرفت. گویا این موضوع چنان اهمیتی برای کرهایها دارد که در تنها حضور عالیترین مقام اجرایی این کشور در ایران طی پنج دهه اخیر، دربارۀ آن رایزنی صورت بگیرد.
با اینکه «چانگ سای کیون» پس از این سفر پست دولتی خود را از دست داد، اما کارشناسان بر این عقیدهاند که سیستم اجرایی کره جنوبی چندان به فرد متکی نیست و سیاستها در بلندمدت ضمانت اجرایی دارند.
سامسونگ همچنان محبوبترین برند بازار موبایل ایران
برگزاری کمپینهای تبلیغاتی ال جی و سامسونگ در ایران طی ماههای گذشته، نشان میدهد این دو شرکت علیرغم میل باطنی خود در سال ۱۳۹۸ مجبور به وداع با بازار ۱۷ هزار میلیارد تومانی لوازم خانگی ایران شدند. این دو شرکت که طی بیش از ۲۰ سال فعالیت در خاک ایران موفق شده بودند بالغ بر ۷۰ درصد از سهم بازار را در اختیار بگیرند، با روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید و به دلیل منافعی که در ارتباط با آمریکا دارند، دیگر چارهای جز تسلیمشدن در برابر خواستههای ترامپ و ترک خاک ایران نیافتند.
اتفاقی که از همان ابتدا حواشی و واکنشهای مختص به خود را به دنبال داشت؛ عدهای این رفتار کرهایها را منفعتطلبانه و غیرمتعهدانه خواندند و گروهی هم از همان ابتدا اعتقاد داشتند که این دو برند به شکل پنهان ارتباط خود را با ایران حفظ خواهند کرد. مقامات دولتی و قضائی نیز همواره بر این موضوع تأکید داشتهاند با شرکتهایی که در زمان سختیها پشت اقتصاد ایران را خالی کردهاند، دیگر همکاری نخواهند داشت.
از عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه تا سعید عمرانی، معاون قضایی دادستان کل کشور در مقاطع مختلف بر این موضوع تأکید کردهاند تا در ظاهر تکلیف ال جی و سامسونگ مشخص باشد. این اظهارات مسئولان در حالی به تیتر اول رسانههای کشور تبدیل میشود که کرهایها حتی در زمانی که فعالیتی در بازار ایران ندارند، مصرّانه کمپینهای خود را در کشور ما دنبال میکنند.
همچنین خروج کرهایها از ایران دلیل بر کاهش محبوبیت آنها در بازار تلفن همراه ایران نبوده است. چنانکه سامسونگ همچنان بهعنوان محبوبترین و پرفروشترین برند در بازار موبایل شناخته میشود. پیش از توقف خط تولید موبایل ال جی نیز شرکتهای مختلفی برای اخذ انحصار نمایندگی موبایل این برند در رقابت سخت با یکدیگر به سر میبردند. بررسی آمار انجمن واردکنندگان موبایل، تبلت و لوازم جانبی نشان میدهد که در سال ۱۳۹۹ سامسونگ حدود نیمی از بازار تلفن همراه ایران را در اختیار خود گرفته و بهرغم محدودیتهای تحریمی، اپل و برندهای چینی نتوانستهاند بهعنوان رقیبی جدی برای سامسونگ قد علم کنند.
بر اساس اطلاعات موجود و مقدماتی گمرک، طی ۱۲ ماهه سال ۱۳۹۹، ۱۳ میلیون و ۴۹۲ هزار دستگاه گوشی تلفن همراه به ارزش دو میلیارد و ۴۳۶ میلیون دلار با رویه تجاری وارد کشور شده که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل حدود ۲۰ درصد از نظر تعدادی و ۶۹ درصد از نظر ارزشی رشد داشته است. گزارشهای غیررسمی نیز از ورود ۱۶ میلیون گوشی تلفن همراه طی سال ۱۳۹۹ به کشور حکایت دارد تا این کالا پس از ذرت، در رتبه دوم بیشترین کالای واردشده به کشور قرار بگیرد.
در بین برندهای وارداتی موبایل به کشور سامسونگ سهم هفت میلیون و ۱۴۳ هزار دستگاهی داشته تا ۴۵ درصد از بازار را در اختیار خود بگیرد. البته تا پایان سال تنها ۵۵ درصد این گوشیها، یعنی معادل سه میلیون و ۵۵۲ هزار دستگاه فعال شدهاند. پس از سامسونگ بهترتیب شیائومی با ۲۴ درصد (سه میلیون و ۷۴۶ هزار دستگاه) و نوکیا با ۱۴ درصد (دو میلیون و ۱۵۸ هزار دستگاه) گوشی قرار دارند. هواوی با هفت درصد، اپل با چهار درصد و آنر با دو درصد در جایگاههای بعدی قرار دارند. سایر برندها، ازجمله ال جی توفیق چندانی در بازار موبایل ایران نداشتهاند و در چهار درصد باقیمانده بازار جای گرفتهاند.
برای طبیعت یا برای سامسونگ؟
بررسیها نشان میدهد فعالیت سامسونگ در ایران فقط محدود به بازار موبایل نمیشود؛ این شرکت در عین اینکه مجوزی برای فعالیت در ایران ندارد با قدرت کمپینهای اجتماعی و تبلیغاتی خود را پیش گرفته است. کمپینهایی که در ایران هم بانیان خود را دارد و گاه برای تصاحب آن رقابتهای جدی ایجاد میشود. بهعنوان مثال سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ایران که از زیرمجموعههای وزارت جهاد کشاورزی به شمار میرود، کمپین «برای خودمان، برای طبیعت» را برای سامسونگ برگزار کرد.
البته نقدی به اهداف و نیات این کمپین وارد نیست که با کاشت نهال، ترویج عادتها و رفتارهای مثبت برای حفظ طبیعت را دنبال میکرد، اما اصل پرسش این است که چگونه شرکتی که به نوعی ایران را در فهرست تحریمهای خود قرار داده، کمپینهای تبلیغاتی خود را در آن ادامه میدهد؟ آیا این کمپینها برای طبعیت است یا برای حفظ منافع سامسونگ؟
در کمپین «برای خودمان، برای طبیعت» از کاربران و علاقهمندان خواسته شد تا با هشتگ #برای_طبیعت راهکارهای خود را در رابطه با حفظ جنگلها و منابع طبیعی در شبکههای اجتماعی ارائه دهند. این کمپین در واقع در ادامه پویش «یادگاری تو به زمین» و پروژهای است که سامسونگ در سال ۹۵ با هدف احیای جنگلهای هیرکانی آغاز کرد. اما آیا سامسونگ در این کمپینها واقعاً به دنبال انجام مسئولیتهای اجتماعی خود میگردد یا اهدافی نظیر بازاریابی و در واقع حفظ بازار ایران در بلندمدت را دنبال میکند؟
بررسی شبکههای اجتماعی اینستاگرام و توئیتر نشان میدهد این کمپینها حداقل بین کاربران استفاده چندانی نداشته و هیچگاه به ترند تبدیل نشده است. تنها فروشگاههای لوازم خانگی، سازمان مراتع و انجمنهای مربوطه و البته تیم رسانهای سامسونگ هستند که سعی در برجستهکردن این کمپینها در شبکههای اجتماعی داشتهاند.
کرونا فرصتی دیگر برای بازاریابی سامسونگ در ایران
سامسونگ در زمان اوجگیری کرونا هم بیکار ننشست و از این بحران هم بهعنوان فرصتی برای برگزاری کمپین در ایران استفاده کرد. این بار این کرهای محبوب در ایران با راهاندازی کتابخانههای گویا، جامعۀ نابینایان را مورد هدف قرار داد و با کمپین «رنگی برای همدلی» به سراغ آنها رفت. در این کمپین که برای سه گروه سنی کودک، نوجوان و بزرگسال طراحی شده، بستههایی حاوی کتابهای صوتی در قالب DVD و هدایایی دیگر برای تعدادی از اعضای کتابخانههای گویا سامسونگ ارسال میشود تا آنها بهواسطه شرایطی که به دلیل همهگیری بیماری بهوجود آمده، از آموزش و یادگیری بیبهره نمانند.
تاوان تحریم بر گردن تولیدکنندگان داخلی
طبیعتاً برگزاری کمپینها و اخذ نمایندگی در کشورهای دیگر برای هیچ شرکتی بدون انجام هزینههای هنگفت امکانپذیر نیست. بنابراین بار دیگر به این پرسش میرسیم که چرا سامسونگ و ال جی در کشوری که به آن پشت کردهاند، همچنان به تبلیغ برند خود میپردازند؟ شاید در نگاه اول به نظر برسد که این دو شرکت به حضور در بازار ایران طی ماهها و سالهای آتی امید دارند؛ اما نگاهی به شرایط کنونی بازار هم نشان میدهد که در بازار لوازم خانگی همچنان کالاهای ال جی و سامسونگ یافت میشود.
درنتیجه اگر با عمق بیشتری به این ماجرا بنگریم شاید به پاسخ دیگر و مهمتری دست پیدا کنیم و آن هم سود این برندها از قاچاق کالا به ایران است. به عبارت بهتر باید گفت ال جی و سامسونگ حدود دو سال است که در حالت رسمی به ایران کالا نمیدهند، اما کالاهایشان در این بازار یافت میشود؛ آیا بدون قاچاق و تجارت غیرقانونی این امر امکانپذیر است؟ در این بین فقط کرهایها هستند که از پرداخت حقوق گمرکی و دولتی معاف میشوند و قاچاقچیان و سودجویان سود هنگفتی را به جیب میزنند.
در نهایت هم تولیدکنندگان داخلی در رقابت نابرابر با این شرکتها زمینگیر میشوند. در حالی که تحریم به بهانهای تبدیل شده که عدهای روی قاچاق بعضی از کالاها چشم ببندند و از آنها عوارض و مالیاتی دریافت نکنند، این تولیدکنندگان داخلی هستند که باید تاوان تحریم و سیاستهای انزواطلبی را بپردازند و به سرنوشتی شبیه به ارج دچار شوند.
کمپین در برابر کمپین
در مقابل کمپینها و تحرکاتی که دو برند کرهای طی ماههای خروج از ایران داشتند، بعضی از فعالان رسانهای در داخل ایران نیز تلاش خود را برای پشتکردن به این تولیدکنندهها در پیش گرفتهاند. به عنوان مثال یکی از خبرگزاریهای رسمی کشور با متنی که در ادامه به آن اشاره میشود سعی در مقابله با کرهایها داشت.
متن این کمپین به این شرح است: «مردم ایران خوب به یاد دارند در زمانی که ما هنوز به خودکفایی کامل در صنعت لوازم خانگی نرسیده بودیم، سامسونگ و ال جی چطور ایران را رها کردند و از بازار ایران خارج شدند که این امر باعث گرانی ناگهانی لوازم خانگی در کشور ما شد؛ حالا از مسئولان کشور تقاضا داریم که به جز ممنوعیت واردات لوازم خانگی، واردات گوشیهای موبایل را از این دو کمپانی ممنوع اعلام کنند و به جای اینها از موبایلهای داخلی و شیائومی و اچ.تی.سی وارد کنند تا دیگر شرکتی به خودش حق توهین به مردم جمهوری اسلامی ایران را ندهد.».
کمپینی که شاید بتوان جمله به جمله آن را مورد نقد قرار داد. این متن در حالی به خودکفایی در صنعت لوازم خانگی اشاره دارد که هنوز هم بسیاری از تولیدکنندگان بهویژه در تولید تلویزیون، یخچال و فریزر و لباسشوئی تا حد زیادی به کشورهای دیگر، از جمله چین وابسته هستند. همچنین خلاصهکردن بروز گرانی لوازم خانگی در اقدام دو برند کرهای، دادن آدرس غلط است. شاید مردم خروج ال جی و سامسونگ را از یاد نبرند، اما آنها نحوۀ جهش ارز، تصمیمات نادرست اقتصادی و نحوۀ مقابله و مواجهه مسئولان با کرونا، احتکار، قیمتگذاریهای دستوری، رشد شتابنده تورم و … را هم فراموش نخواهند کرد.
از سوی دیگر، این متن در حالی که خروج این دو برند از بازار را عامل افزایش قیمت لوازم خانگی معرفی میکند، خواهان ممنوعیت واردات گوشیهای سامسونگ به کشور است؛ برندی که حدودی نیمی از بازار ایران را در اختیار دارد. بدین ترتیب این افراد در یک تناقض آشکار، خواهان گستراندن علت گرانی به بازار موبایل هم هستند. همچنین وقتی بر جایگزینی گوشیهای تلفن همراه ایرانی تأکید میشود، دقیقاً منظور کدام برند ایرانی موبایل است؟
متأسفانه به دنبال چنین تفکرات و سیاستهایی است که همواره مردم باید تاوان خواستههای تلافیجویانه عدهای را بدهند؛ عدهای که مشخص نیست که بر چه اساس خود را نماینده شهروندان میدانند و رسالت برگزاری کمپینهای این چنینی برای خود قائل هستند. این در حالی است که طی چهار دهه اخیر ما نتیجه بستن مرزهای کشور را لمس کردهایم؛ طوریکه محدودیتهای وارداتی نهتنها رشد و بهبود عملکرد تولیدکنندگان را به وجود نیاورده، بلکه راه قاچاق را برای برندهای خارجی باز گذاشته و بازاری انحصاری را در اختیار گروههایی خاص قرار داده است.
علاوه بر این، نمیتوان رویکرد ال جی و سامسونگ در برابر ایران را توهین به مردم دانست که این سخن معنایی جز عوامفریبی و مایهگذاشتن از مردم ندارد. زمانی این توهینها اتفاق میافتد که عدهای برای حفظ منافع شخصی و گروهی خود به هر نوع قراردادی تن میدهند و آنقدر سهلانگارانه به تفاهم میرسند که با بروز یک تحریم، همه شرکتها خاک ایران را ترک میکنند.
حال در دورۀ کنونی نهتنها باید فضا را برای سرمایهگذاری خارجی فراهم کرد، بلکه باید شرکتهای خارجی را به استقرار واحد تحقیق، توسعه و آموزش موظف کرد و اگر بدعهدی صورت گرفته خواستار پرداخت غرامت و جبران خسارت شد. زیرا اگر بهطور رسمی چنین قراردادهایی نهایی نشود، خواه ناخواه پشت درهای بسته تفاهمهایی صورت میگیرد که نتیجهای جز قاچاق و زمینگیرکردن برندهای داخلی نخواهد داشت.